برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
ماجراي فيلم در دهه 70 میلادی ميگذرد و داستان تلاشهاي يك خانواده بومي در كلمبيا را براي رستگار شدن از راه قاچاق مواد مخدر و فروختن ماريجوانا به جوانان آمريكايي روايت ميكند. وقتي طمع، هوس و افتخار درهم ميآميزد، آغازگر جنگی میشود كه زبانههاي آن زندگي، فرهنگ و رسوم اجدادي كلمبياييها را فراميگيرد.
ماجراي فيلم در دهه 70 میلادی ميگذرد و داستان تلاشهاي يك خانواده بومي در كلمبيا را براي رستگار شدن از راه قاچاق مواد مخدر و فروختن ماريجوانا به جوانان آمريكايي روايت ميكند. وقتي طمع، هوس و افتخار درهم ميآميزد، آغازگر جنگی میشود كه زبانههاي آن زندگي، فرهنگ و رسوم اجدادي كلمبياييها را فراميگيرد.
**یک داستان جنایی فوقالعاده درباره تقابل سنتهای قدیمی و فساد دنیای جدید**
من مخالف روایت داستانها نیستم، اما مخالف بزرگداشت جنایتکاران و نشان دادن قاچاق مواد مخدر بهعنوان چیزی جذاب هستم. این موضوع جوانان را گیج میکند. من از جوانان زیادی پیامهایی دریافت میکنم که از من میخواهند مانند پدرم باشند. آنها میخواهند جنایتکار شوند و عکسهایی از خودشان با مدل موی پدرم و سبیلش برایم...
**یک داستان جنایی فوقالعاده درباره تقابل سنتهای قدیمی و فساد دنیای جدید**
من مخالف روایت داستانها نیستم، اما مخالف بزرگداشت جنایتکاران و نشان دادن قاچاق مواد مخدر بهعنوان چیزی جذاب هستم. این موضوع جوانان را گیج میکند. من از جوانان زیادی پیامهایی دریافت میکنم که از من میخواهند مانند پدرم باشند. آنها میخواهند جنایتکار شوند و عکسهایی از خودشان با مدل موی پدرم و سبیلش برایم میفرستند. سریالهایی درباره نرکوس، پدرم را به عنوان یک قهرمان معرفی کرده و به جوانان این ایده را میدهد که قاچاق مواد مخدر کار جذابی است.
- سباستین مروکین (زاده خوان پابلو Escobar) در مورد تصویر پدرش، پابلو Escobar، در سریال تلویزیونی _نرکوس_؛ "پسر پابلو Escobar به خاطر بزرگداشت جنایتکاران به سریال تلویزیونی انتقاد میکند"؛ _خبرگزاری فرانسه_ (۶ مارس ۲۰۱۷)
گردشگران با تیشرتهای Escobar به کلمبیا میآیند و این برای ما توهینآمیز است. این مانند بزرگداشت یک دیکتاتور یا هیتلر است. ما از نمایندگی قاچاق مواد مخدر در کلمبیا راضی نیستیم.
- کریستینا گالگو؛ "کارگردان کریستینا گالگو در مورد ساخت یک داستان جنایی به سبک _پدرخوانده_ که به Wayúu احترام میگذارد" (استیو مکفارلین)؛ _Remezcla.com_ (۱۰ اکتبر ۲۰۱۸)
ما احساس میکنیم که بزرگداشت جنایتکاران واقعاً برای کشور ما دردناک بوده است. دیدن اینکه پابلو Escobar به یک قهرمان برای یک نسل تبدیل شده بسیار سخت است، زیرا فرآیند او واقعاً فرآیند تخریب بود - تخریب اخلاقی کل کشور ما.
- سیرو گرا؛ "_پرندگان گذر_" کارگردانها میگویند که داستان واقعی قاچاق مواد مخدر را از زنان، نه مردان، پیدا کردهاند (مت دانیلی)؛ _The Wrap_ (۱۶ نوامبر ۲۰۱۸)
برخلاف هر فیلم جنایی یا مواد مخدری که قبلاً دیدهاید، _پرندگان گذر_ از همان تیمی است که _آغوش مار_ را ساخته است و روایتی با تم مشابه را ارائه میدهد که به انحطاط یک فرهنگ بومی باستانی در طول سالها میپردازد. با این حال، در حالی که _آغوش_ یک تمدن آمازونی را که توسط غرب فاسد شده به تصویر میکشد، _پرندگان_ به مردم Wayúu در شبهجزیره Guajira در شمال کلمبیا میپردازد، که سنتها و سبک زندگی آنها در خلال دهه ۱۹۷۰ بهدلیل تجارت ماریجوانا از بین میرود. این فیلم به نویسندگی ماریا کاملا آریاس و ژاک توالموند ویدال از داستانی به قلم کریستینا گالگو و به کارگردانی گالگو و سیرو گرا (این زوج که _آغوش_ را تولید و کارگردانی کردهاند و در حین فیلمبرداری _پرندگان_ از هم جدا شدهاند) در یک دوره ۱۳ ساله از ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۱ جریان دارد، زمانی که اهمیت اجرای مراسم مقدس با داستانها و افسانهها درباره اهمیت اجرای مراسم مقدس جایگزین میشود.
این فیلم با تمرکز بر تقابل سنت کهن و طمع مدرن، به شدت به مردم Wayúu احترام میگذارد و گالگو و گرا به وضوح نگران خسارات فرهنگی ناشی از رفاه مالی هستند. به این معنا، فیلم بخشی از یک مطالعه مردمنگاری است که خود را موظف به حفظ هر چه بیشتر از سنت Wayúu میداند و بخشی از یک فیلم جنایی است که ظهور و سقوط یک پادشاه مواد مخدر را به سبک _اسکارفیس_ (۱۹۸۳) به تصویر میکشد. با اجازه دادن به ژانر برای آگاهی از انسانشناسی و انسانشناسی برای غنیسازی ژانر، _پرندگان_ در طول فیلم تعادل موفقی برقرار میکند و نتیجه آن فیلمی است که به طور مداوم تروپهای آشنا از ژانر را به روشی منحصر به فرد به تصویر میکشد، بهویژه برای آنهایی که تنها آشنایی آنها با این زمینه از برنامههایی مانند _جنگ مواد مخدر_ (۱۹۹۰-۱۹۹۲) و _نرکوس_ (۲۰۱۵-۲۰۱۷) و فیلمهای آمریکایی مانند _بلور_ (۲۰۰۱)، _نفوذی_ (۲۰۱۶) و _ساخته شده در آمریکا_ (۲۰۱۷) است. در کاغذ، میتوان آن را فقط یک فیلم جنایی دیگر دانست، و اگرچه پیروی آنها از قالب ژانر گاهی به داستانی که سعی در بیان آن دارند آسیب میزند، گالگو و گرا فیلمی با ظرافت زیبا، استثنایی از نظر زیباییشناسی و عمیقاً غمانگیز ساختهاند.
بر اساس یک داستان واقعی و به پنج بخش تقسیم شده است - "سرود I: علفهای وحشی" (۱۹۶۸)، "سرود II: قبرها" (۱۹۷۱)، "سرود III: شکوفایی" (۱۹۷۹)، "سرود IV: جنگ" (۱۹۸۰) و "سرود V: برزخ" (۱۹۸۱) - _پرندگان_ در یک روستای Wayúu در سال ۱۹۶۸ آغاز میشود، با مراسمی که به بلوغ زایدای پوشاین (ناتالیا رییس) جشن میگیرد. تحت نظر مادرش، اورسولا (کارمینیا مارتینز)، زایدای یک سال را در confinement گذرانده است، همانطور که سنت Wayúu است، و مشغول یادگیری صنایع دستی مانند بافندگی و بافندگی است. این مراسم همچنین به عنوان یک مراسم خواستگاری عمل میکند، با رپایت (خوزه آکosta) که ادعایی بر زایدای دارد. اما به عنوان یک تاجر کوچک قهوه و مشروبات، او به عنوان یک فرد اجتماعی پایینتر از زایدای محسوب میشود و فقط به خاطر اینکه عمویش، پِرِگرینو (خوزه وینسنت کاته) یک "_پوتچیپو" [پیامرسان واژه] است، در مراسم حضور دارد؛ یک شخصیت حیاتی در فرهنگ Wayúu که بهطور عینی بین طرفهای متخاصم وساطت میکند. امیدوار به اینکه رپایت را از دخترش دور کند، اورسولا مهریهای بسیار فراتر از توانایی او تعیین میکند - سیگوسفند، بیست گاو، دو گردنبند مقدس و دو الاغ تزیینی. اما رپایت به شدت برای ازدواج با زایدای desperate است و به چیزی که شریک تجاریاش، موئیس (جون نارواز) پیشنهاد کرده، توجه میکند؛ یک غیر Wayúu که اشاره کرده است که کادر صلح آمریکایی محلی به دنبال کسی است که برای خرید ماریجوانا به آنها مراجعه کند تا به ایالات متحده برگرداند. او ماریجوانای کشت شده در مزرعه دورافتاده و محافظتشدهای که به عمویش انیبال (خوان باوتیستا مارتینز) تعلق دارد را به آنها میفروشد و به سرعت به اندازه کافی پول به دست میآورد تا مهریه را تأمین کند، زایدای را ازدواج کرده و به سرعت وضعیت جدیدش را در جامعه میپذیرد. با رسیدن به سرود II در سال ۱۹۷۱، رپایت و موئیس که به طور فزایندهای تند و بیپروا هستند، با یک واردکننده/صادرکننده بزرگ کار میکنند، بارهای بزرگ ماریجوانا را از مرز عبور میدهند و آنقدر پول به دست میآورند که باید آن را وزن کنند نه شمارش. اما با گذشت زمان و بزرگتر شدن کسبوکار، Wayúu شروع به احساس تنفر از حضور این همه "_الیخونا_" [خارجیها] میکنند که به سنتها یا فرهنگشان احترام نمیگذارند. اورسولا به عنوان مشاورش، به رپایت هشدار میدهد که احتیاط کند، اما با ادامه افزایش سود، تنشها بین بازیکنان مختلف افزایش مییابد، که به خاطر پسر بیرحم و غیرقابل کنترل اورسولا، لئونیداس (گریدر مِزا)، که در میان فساد، افراط و بیاخلاقی بزرگ شده و به سنتهای Wayúu احترام نمیگذارد، تشدید میشود. وقتی او مرتکب یک جنایت وحشتناک میشود، اختلافات لفظی به سرعت به خشونت متقابل تبدیل میشود و آن خشونت تهدیدی برای جنگی است که میتواند Wayúu را به طور کامل نابود کند.
از نظر تاریخی، _پرندگان_ به چهار دوره دارای اهمیت ملی عظیم در کلمبیا میپردازد؛ این فیلم ده سال پس از _لا ویولنسیا_ [۱۹۴۸-۱۹۵۸] آغاز میشود، یک جنگ داخلی که بین _حزب محافظهکار کلمبیا_ و _حزب لیبرال کلمبیا_ جنگیده شده است، و چهار سال پس از آغاز "درگیری کلمبیایی"، یک جنگ داخلی کمتنش که بین گروههای مختلف در حال حاضر ادامه دارد؛ سرود III، سرود IV و سرود V در سالهای _بونانزا ماریمبرا_ [۱۹۷۵-۱۹۸۵] رخ میدهند، زمانی که قاچاق مواد مخدر برای اولین بار اوج میگیرد؛ و فیلم درست قبل از صعود پابلو Escobar در سال ۱۹۸۲ به پایان میرسد. اینکه _پرندگان_ به دنبال یک داستان بزرگ و فولکلوریک با اهمیت ملی است، بر اساس همان خطوط افسانههای سنتی کلمبیایی مانند _لا یورونا_ یا _ال موهان_ دیده میشود، زیرا هم آغاز و هم پایان آن با یک بارد کور (سرجیو کُوئن) روایت میشود؛ که به ما میگوید این داستانی از "_عشق و ویرانی، ثروت و درد_" است و به تصویر کشیده میشود "_چگونه یک خانواده بزرگ خود را نابود کرد_". حضور این شخصیت به وضوح نشاندهنده نوع داستانی است که این فیلم روایت میکند. از نظر ساختاری و از نظر شخصیتپردازی، این فیلم یادآور _پدرخوانده_ (۱۹۷۲) فرانسیس فورد کاپولا است - با یک جشن طولانی آغاز میشود و به طور مرتب صحنههایی از مردم در حال خوردن و مراسم اجتماعی را شامل میشود؛ رپایت مانند یک شخصیت مایکل کورلئونه است، مرد خوبی که توسط موفقیت خود فاسد شده است؛ موئیس ترکیبی از لذتخواهی فردو و بیثباتی غیرقابل پیشبینی سونی است؛ اورسولا یادآور تردید کی آدامز و حکمت کارملا است؛ انیبال، ویرجیل سالوزو، خصمانه و متقاعد به قدرت موقعیت خود است؛ لئونیداس، کارلو ریزی، بیتوجه به شرافت یا سنت، که به همه اطرافش نگاه تحقیرآمیز دارد. به علاوه، پایان داستان به وضوح حسی از _اسکارفیس_ را به تصویر میکشد.
از نظر زیباییشناسی، هرچند که به اندازه _آغوش مار_ شگفتانگیز نیست، _پرندگان_ همچنان بسیار زیبا به نظر میرسد. فیلمبردار دیوید گالگو واقعاً جوهره رنگارنگ Wayúu را با عکاسی غنی و بافتدار و ترکیبهای چشمگیر به تصویر میکشد. او همچنین در به تصویر کشیدن وسعت بیابان به طرز شگفتانگیزی عمل میکند، با نماهای بهخوبی ترکیب شده که از فرمت ۲.۳۵:۱ بهخوبی استفاده میکند. شخصیتها غالباً توسط عظمت پسزمینه بیابان کوچک میشوند، انگار که وجود گذرای آنها در برابر طبیعت بیاهمیت است، که البته همینطور است. از نظر اجراها، کارمینیا مارتینز برجسته است. او در گوایرا به دنیا آمده و ریشههای Wayúu دارد و با درجهای استثنایی از عمق و اهمیت، اورسولا را به تصویر میکشد، به عنوان کسی که عادت به داشتن قدرت دارد و هیچگاه آن قدرت زیر سؤال نمیرود. با این حال، حتی او نیز متوجه میشود که در زمینه قاچاق مواد مخدر رپایت از عمق خود خارج شده است و مارتینز به شباهتهای بین اورسولا و ملکه در بسیاری از تراژدیهای یونانی پی میبرد، کسی که باورهایش بر اساس اخلاق است، اما در مسیری از پیش تعیینشده به سمت تراژدی قرار دارد که نمیتواند از آن فرار کند. و درست همانطور که خدایان نسبت به رنج مَدیا در آثار یوریپید و الکترا در آثار سوفوکلس بیتفاوت بودند، خدایان Wayúu نیز همینطور هستند.
در سراسر فیلم، اقتصاد زبان بصری گالگو و گرا چشمگیر است. به عنوان مثال، اوایل فیلم، رپایت، زایدای و اورسولا همگی در کلبههای کوچک بامدار از سنگ و چوب زندگی میکنند. اما بعداً آنها در یک عمارت مدرن بزرگ و تحت حفاظت در وسط بیابان زندگی میکنند، جایی که هر کسی که به خانه نزدیک شود میتواند از فاصلههای دور دیده شود. برای آنها، خانه نماد موفقیتشان است. اما برای تماشاگران، این نمادی از پوچی و ابزوردیته غنی آنهاست. مثال دیگری این است که در ابتدا، ما میبینیم رپایت و موئیس تنها از یک هواپیما برای حمل ماریجوانا استفاده میکنند، اما بعداً ناوگانی از هواپیماها در اختیار آنها قرار دارد که در یک نما به ما میگوید عملیات آنها چقدر بزرگ شده است. به این موضوع اضافه میشود که در اوایل فیلم، مردم از طریق گوسفند معامله و مذاکره میکنند، اما در نیمه راه، مردم با جعبههای سلاح خودکار به یکدیگر پول میدهند.
با صحبت از زیباییشناسی، هرچند که آنها در چارچوب درام جنایی باقی میمانند و ظهور و سقوط یک جنایتکار را به تصویر میکشند، گرا و گالگو بیشتر به تأثیر تجارت مواد مخدر بر Wayúu از خود تجارت مواد مخدر علاقهمند هستند. بیعلاقه به جزئیات در مورد لجستیک عملیات رپایت، هیچ مونتاژی از بارگیری هواپیماها با ماریجوانا وجود ندارد، هیچ صحنه تنشزایی از دخالت نیروهای انتظامی وجود ندارد، و هیچ صحنهای از افراطگرایی بر اساس غنای تجارت وجود ندارد (اگرچه موئیس به یک مهمانی خوب علاقه دارد). در عوض، آنها از قالب ژانر به عنوان پلتفرمی برای بررسی تقابل بین سنتهای محلی باستانی Wayúu و طبیعت همهجا حاضر و فاسدکننده انباشت مالی استفاده میکنند که در دنیای قرن بیستم وجود دارد. Wayúu به عمق رسوم خود و مدت زمان حفظ آنها افتخار میکنند و اشاره میکنند که از برخورد با انگلیسیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، فرانسویها، هلندیها و دولتهای مختلف کلمبیایی مدرن جان سالم به در بردهاند. اما ایدئولوژی غیرسازگار و ایزولهگرانه آنها هرگز با چیزی به این اندازه مخرّب مانند طمعی که رپایت معرفی کرده، روبهرو نشده است.
این فساد چقدر عمیق است، در شخصیت لئونیداس نمایان میشود، پسری که ثروت را بدیهی میداند و هرگز چیزی را نمیخواهد. بنابراین، او نسبت به هیچ چیز و هیچکس احترامی ندارد - روح او به طمع و همهچیز بر اساس حقطلبی ساخته شده است و فرهنگ Wayúu قدرتی برای مبارزه با چنین شخصی ندارد. در شاید آزاردهندهترین صحنه فیلم، بعد از اینکه رپایت او را به خاطر رفتارهایش سرزنش میکند، لئونیداس با گفتن به یک مرد فقیر که اگر تکهای از مدفوع سگ بخورد، به او پول میدهد، "مردانگی" خود را ثابت میکند. در ابتدا، مرد امتناع میکند، اما وسوسه بر او غلبه میکند و او مجبور میشود مدفوع را بخورد، در حالی که لئونیداس به تماشا مینشیند و میخندد و سپس پول را به سمت مردی که در حال استفراغ است پرتاب میکند. هیچ چیزی در تاریخ Wayúu آنها را برای چنین سطحی از بربریت آماده نکرده است.
به این معنا، همانطور که _آغوش_، جایی که فرهنگهای بومی توسط (اغلب با نیت خوب) کاوشگران و مبلغین غربی فاسد شدهاند، _پرندگان_ در اصل درباره تقابل سنت و مدرنیته است؛ اقتصادی مبتنی بر تبادل که بر اساس کدهای شرافت و بازپرداخت بنا شده است و توسط طمع، مادیگرایی و یک سری انتقامجوییهای خشونتآمیز و بیاعتمادی عمیق و عمیقتر از بین میرود. با به تصویر کشیدن جامعه قبل از تولد تجارت مواد مخدر، گالگو و گرا در تلاش برای بازپسگیری تاریخ کلمبیا برای کلمبیاییها هستند. _بونانزا ماریمبرا_ و سالهای پابلو Escobar تنها چیزهایی هستند که بسیاری از مردم درباره این کشور میدانند، با دانش آنها که عمدتاً از فیلمهایی که تقریباً بهطور انحصاری توسط غیرکلمبیاییها برای غیرکلمبیاییها ساخته شده، میآید. در مصاحبهها، کارگردانها از بزرگداشت Escobar ابراز نارضایتی کردهاند، واقعیتی که او به نوعی قهرمان فولکلور تبدیل شده است؛ گالگو در مورد اینکه چقدر برایش دردناک است که ببیند مردم به کشور میآیند و تیشرتهایی با چهره Escobar میپوشند، صحبت کرده است، در حالی که حتی پسر خود Escobar نیز علیه _نرکوس_ اعتراض کرده و ادعا کرده که این نمایش تجارت مواد مخدر را جذاب میکند. گالگو و گرا معتقدند که یک نسل کامل از مردم بومی فراموش شدهاند، مردمی که در سالهای افراطی دوران _بونانزا_ و خشونت وحشتناک سالهای Escobar ویران شدند.
تلاش برای ثبت هر چه بیشتر فرهنگ Wayúu در فیلم به منظور حفظ آن، بنابراین آنها خدمت انسانشناسی را انجام میدهند؛ این فیلم درباره اهمیت حافظه فرهنگی است، اما همچنین بخشی از آن حافظه نیز هست. در سراسر فیلم، ما در فرهنگ Wayúu غرق میشویم و گالگو و گرا نیازی به جزئیات درباره تحلیل خواب، سیستمهای هژمونی و پروتکل، اقتصاد مبتنی بر تبادل، یا جزئیات اینکه چرا یک گردنبند مقدس است اما دیگری نیست، ندارند. ما به اندازه کافی نشان داده میشویم تا درک کنیم این مردم چگونه زندگی میکنند - مرکزیت خانواده، احترام به دنیای طبیعی، ارادت به مردگان، اهمیت مراسمهای جمعی، اهمیت آداب و رسوم و خرافات باستانی. اما از همه مهمتر، ارزش اصلی آنها در همه چیز شرافت است، به همین دلیل است که درگیر شدن رپایت در قاچاق مواد مخدر برای روستا بسیار جنجالی است. واقعاً در یک نقطه به او گفته میشود، "_شما دیگر به عنوان Wayúu عمل نمیکنید، شما مانند الیخونا عمل میکنید_؛" یکی از عمیقترین توهینها در این زمینه، که نشان میدهد بله، او ممکن است پول به دست آورد، اما در این فرآیند روح فرهنگی خود را از دست داده است.
فیلم نیات خود را در صحنه ابتدایی که حول مراسم زایدای ساخته شده است، نشان میدهد، درست همانطور که _پدرخوانده_ تمرکز اصلی خود را با تصویر اولیه یک عروسی مشخص میکند. بدون هیچ دیالوگی، این صحنه مرکزیت اجتماعی-سیاسی آیین را در جامعه Wayúu برقرار میکند و ما را با سلسله مراتب اجتماعی و اعتقادات معنوی آشنا میسازد. این صحنه ابتدایی با صحنهای بعدی که یک "_دفن دوم_" را به تصویر میکشد، که یک رسم است که در آن یک تابوت از زمین بیرون کشیده و باز میشود و استخوانهای متوفی تمیز و دوباره دفن میشوند، تضاد دارد؛ در این صحنه، هرچند که اهمیت آیین به اندازه صحنه ابتدایی حائز اهمیت است، اما بر خلاف آن صحنه، این آیین با مردانی مسلح به مسلسل احاطه شده است؛ یک نشانه سینمایی درخشان برای نشان دادن اینکه چقدر همهچیز تغییر کرده است. در مثال دیگری، بعد از اینکه چیزی انجام میدهد که یک قبیله رقیب را عصبانی میکند، لئونیداس در یک کلبه پنهان میشود و اورسولا یک دعا محافظتی انجام میدهد. اما لئونیداس بیتوجه است و میگوید که اگر در کنار مردان مسلح بود، خوشحالتر میشود. در جای دیگر، یک موتیف در سراسر فیلم تهدید به آفت ملخ است و وقتی خشونت به ناچار بروز میکند، بهعنوان یک طاعون بر زمین ارائه میشود، چیزی که نمیتوان آن را کنترل کرد و بر همه آنچه لمس میکند، اثر میگذارد.
از نظر مشکلات، چند مورد وجود دارد. نیما، رپایت بسیار شخصیتی ساکت و کمتحرک است، تقریباً به اندازه فردو کورلئونه و به شدت مبهم. از این نظر، او واقعاً به عنوان فردی با درونگرایی به تصویر کشیده نمیشود، بنابراین او به عنوان کسی که چیزها را دنبال میکند، بلکه به عنوان کسی که چیزها برایش اتفاق میافتد، یک رمز و راز در دست نویسندگان است که در هر لحظهای نیاز دارند. به همین دلیل، او واقعاً داستانی ندارد - او اساساً همان شخص است که به عنوان یک پادشاه مواد مخدر بود که وقتی قهوه و مشروبات را معامله میکرد، بود. در این راستا، زایدای حتی بدتر عمل میکند. با اینکه صحنه ابتدایی نشاندهنده اهمیت او برای روایت است، اما وقتی او و رپایت ازدواج میکنند، او اساساً به یک شخصیت پسزمینه تبدیل میشود و تقریباً هیچ کاری انجام نمیدهد زیرا رپایت و اورسولا بر proceedings تسلط دارند. علاوه بر این، در مواردی، نیازهای ژانر کمی بر روایت تأثیر میگذارد، با صحنهای اکشن در اواخر فیلم که احساس میشود در جای خود نیست (اگرچه به انصاف، شیوه فیلمبرداری این صحنه تا حدی جبران میکند).
با وجود این چند مشکل، _پرندگان گذر_ یک فیلم استثنایی است و از روی حافظهام، نمیتوانم فیلم دیگری را به خاطر بیاورم که تقابل بین دنیای قدیم و جدید را به این قدرت به تصویر کشد، به جز ممکن است _دنیای جدید_ (۲۰۰۵) ترنس مالیک. یک تصحیح غمانگیز به _عشق پابلو_ (۲۰۱۷) فرناندو لئون دِ آرانوا، _پرندگان_ داستان فرهنگی سنتی است که بهدلیل طمع ویران شده است. با بیان قوی درباره آنچه از دست رفته، عمدتاً، گالگو و گرا ادغام مطالعه مردمنگاری و فیلم ژانری را بهخوبی انجام میدهند، بهطوریکه فیلم بهعنوان یک مثال عالی از چگونگی استفاده از ژانر به خدمت مقاصد تماتیک خود بدون لزوماً ساخت یک فیلم ژانری عمل میکند. نه یک تریلر با چند جزئیات محلی بر روی آن و نه یک مستند با ساختار دراماتیک ساخته شده، _پرندگان_ در طول فیلم جذاب و احساسی است. حس جزئیات این فیلم، خاص بودن فرهنگی آن و حتمیبودن غمانگیز داستانی که روایت میکند، به یک کل که متفاوت از هر فیلم مواد مخدری است که احتمالاً خواهید دید، پیوند میزند.
‘پرندگان گذر’ بهعنوان یک حماسه جنایی احساس میشود که بر پایه مردمی است که میبینند دیدگاهشان به آرامی از دیدشان در حال محو شدن است. این فیلم موفق میشود که یک روایت نرکویی را بر روی یک بوم گسترده و رویایی احساس نو و بصری شگفتانگیز کند و یک ژانر قدیمی هالیوودی را به چیزی کاملاً جذابتر تبدیل کند.
- جیک وات
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
دیدگاه های کاربران