برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
«جانگسو» مأمور تحویل کالا با هائمی دختری که زمانی در محله او زندگی میکرد، روبرو میشود. «هائمی» از «جانگسو» میخواهد وقتی او به آفریقا سفر میکند مراقب گربهاش باشد. «هائمی» از سفر برمیگردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام «بن» را که در سفر با او آشنا شده است، به «جانگسو» معرفی میکند. یک روز «بن» با «جانگسو» درباره نامعمولترین سرگرمی خود صحبت میکند.
«جانگسو» مأمور تحویل کالا با هائمی دختری که زمانی در محله او زندگی میکرد، روبرو میشود. «هائمی» از «جانگسو» میخواهد وقتی او به آفریقا سفر میکند مراقب گربهاش باشد. «هائمی» از سفر برمیگردد و یک مرد جوان اسرارآمیز به نام «بن» را که در سفر با او آشنا شده است، به «جانگسو» معرفی میکند. یک روز «بن» با «جانگسو» درباره نامعمولترین سرگرمی خود صحبت میکند.
**یک معمای آرام و تدریجی درباره اقتصاد، طبقه اجتماعی و حسادت جنسی. و گربهها.**
مدتها بود که میخواستم داستانی درباره جوانان بگویم، بهویژه جوانان این نسل. برخی از پروژههای قبلی من با نام «پروژه خشم» شناخته میشدند. این نام به این دلیل بود که به نظر میرسد امروزه، مردم در سرتاسر جهان، بدون توجه به ملیت، دین و وضعیت اجتماعی خود، به دلایل مختلفی عصبانی هستند....
**یک معمای آرام و تدریجی درباره اقتصاد، طبقه اجتماعی و حسادت جنسی. و گربهها.**
مدتها بود که میخواستم داستانی درباره جوانان بگویم، بهویژه جوانان این نسل. برخی از پروژههای قبلی من با نام «پروژه خشم» شناخته میشدند. این نام به این دلیل بود که به نظر میرسد امروزه، مردم در سرتاسر جهان، بدون توجه به ملیت، دین و وضعیت اجتماعی خود، به دلایل مختلفی عصبانی هستند. خشم جوانان یک معضل بسیار جدی است. نسل هزارهای که امروز در کره زندگی میکند، اولین نسلی خواهد بود که از والدین خود وضعیت بدتری دارد. آنها احساس میکنند که آینده تغییر چندانی نخواهد کرد. به دلیل ناتوانی در یافتن هدفی برای directed rage، دچار احساس ناتوانی میشوند. این فیلم درباره جوانانی است که احساس ناتوانی میکنند و خشمشان در درونشان فروخورده است.
این یک تریلر درباره شخص مفقود شده است. نمادی از تقسیم طبقات. مطالعهای درباره بیگانگی نسلی. داستانی درباره مصرفگرایی مدرن. نمایشی از فروپاشی روانی و خشم ارثی. تحلیلی از محرومیت اجتماعی-اقتصادی. انتقادی بر مردسالاری سمی و میسوجینی همراه آن. محکومیتی برای گنتریفیکاسیون طبقه متوسط. مرثیهای برای کره سنتی که به آرامی توسط کازموپولیتانیسم بیچهره جایگزین میشود. داستان یک نویسندهی فقیر و آرزومند، یک آتشافروز یپپی و زنی عجیب که آنها را کنار هم میآورد و سپس از هم جدا میکند. «سوزان» همه اینها و هیچکدام از آنها است. این داستانی است که اساساً بر پایه سوالات بنا شده و به ندرت به پاسخهای قطعی میرسد.
در اولین فیلمش در هشت سال گذشته، نویسنده و کارگردان لی چانگ-دونگ، این روایت چندوجهی را به عنوان یک داستان عاشقانه نوجوانی تقریباً شبیه به آثار جان هیوز آغاز میکند، سپس به داستانی درباره حسادت جنسی و اقتصادی تغییر میدهد و بعد به داستانی از یک کارآگاه آماتور شبه فیلم نوآر تبدیل میشود، تا در نهایت خود را به قلمرو تریلر برساند که از لحظات ابتدایی در حال کمین بود. اساساً، این یک درام روانشناختی درباره سه نفر است. هرچند ممکن است تنها یکی از این افراد واقعی باشد. همچنین دو گربه وجود دارد. یا شاید فقط یک گربه. این یک سفر طولانی (۱۴۸ دقیقه) است و برای برخی، نتیجهاش ارزش زمان صرف شده را نخواهد داشت. دیگران که بیشتر به روایتهای سیاه و سفید عادت دارند، ممکن است از اینکه فیلم بهطرز قاطعانهای از افشای اسرارش خودداری میکند، ناامید شوند. برای خودم، این یک فیلم دو ساعت و نیمه است که فقط سه شخصیت (واقعی یا غیرواقعی) دارد و به طور نزدیکی با محیطی که کاملاً با آن ناآشنا هستم، مرتبط است، اما توانست توجه من را تقریباً تمام مدت حفظ کند. این فیلم توانایی غیرقابل انکاری در نفوذ به اعماق وجود شما دارد و حتی اگر در دو ساعت اول، بهطور واقعاً فقط دو نقطه کلیدی در داستان وجود داشته باشد، من بهطور کامل درگیر شدم. و، واقعاً، چقدر تنش وجود دارد. تسلط لی بر لحن چیزی است شگفتانگیز که بیننده را از همان ابتدا دچار عدم تعادل میکند و اهمیت پیشبینیناپذیری را به بیتحرکترین و بیگناهترین اشیاء میدهد؛ فقط برای اینکه بعداً مشخص شود که در حالی که ما در تلاش برای فهمیدن اهمیت شیء الف بودیم، اهمیت شیء ب را از دست دادهایم. و اگرچه در نیمهنهایی، کمی شروع به بیقراری کردم، فکر میکنم پایان بهطرز شگفتانگیزی مبهم بود (هرچند کمی پیشبینیپذیر). بازیگری فوقالعاده است، فیلمبرداری بینظیر است، و قطعاً میتوانید وقت خود را در این فیلم جذاب سرمایهگذاری کنید.
داستان در کره جنوبی معاصر اتفاق میافتد و داستان لی جونگ-سو (یوی آه-این)، مردی خجالتی و کمحرف در اواخر نوجوانی را روایت میکند که خانه خانوادگیاش در پاجو به قدری به DMZ نزدیک است که وقتی باد به سمت جنوب میوزد، میتوان تبلیغات کمونیستی را شنید. او که در دانشگاه نویسندگی خلاق را مطالعه کرده، آرزو دارد نویسندهای شود اما در نوشتن هر چیزی با مشکل مواجه است. در عین حال، او تلاش میکند تا مزرعه لبنیاتی خانوادگیاش را که تنها یک گاو دارد، سرپا نگه دارد، زیرا مادرش سالها پیش با خواهرش رفته و پدرش، لی یونگ-سئوک (چوی سئونگ-هو)، هماکنون به دلیل درگیری نامشخصی با همسایهاش در حال محاکمه است. در حین کار به عنوان یک پیک نیمهوقت در سئول، جونگ-سو با شین هائه-می (یک اجرا فوقالعاده از جون جونگ-سو)، آشنا میشود. او ادعا میکند که با هم به مدرسه رفتهاند، هرچند او او را به یاد نمیآورد و این را به جراحی پلاستیکش در سالهای اخیر نسبت میدهد. با توسعه دوستی، او چند روز بعد او را به آپارتمانش دعوت میکند و توضیح میدهد که به زودی به آفریقا سفر خواهد کرد و از او میخواهد که گربهاش، بویل، را تغذیه کند. او قبول میکند و این دو رابطه جنسی برقرار میکنند. جونگ-سو که مجذوبش شده، خوشحالانه بویل را تغذیه میکند و اگرچه هر بار که به آپارتمان میرود، گربه هیچگاه دیده نمیشود، غذا و آب در حال ناپدید شدن است، بنابراین او چندان به آن فکر نمیکند و زمانش را در آنجا با خودارضایی و فکر کردن به هائه-می میگذراند. چند هفته بعد، او تماس میگیرد و از او میخواهد که او را از فرودگاه بیاورد. اما به دلیل سردرگمیاش، او با بن (استیون یئون) که مردی ثروتمند، مؤدب و کنجکاو است، برمیگردد. وقتی از او میپرسند که چه کار میکند، بن بهطور مبهم پاسخ میدهد:
> «به طور ساده، من بازی میکنم. امروزه، تفاوتی بین کار و بازی وجود ندارد.»
این سه نفر رابطه عجیبی را توسعه میدهند؛ هائه-می در بعضی مواقع به نظر میرسد که با هر دو مرد در حال دوستی است و در برخی مواقع، هیچکس را ندارد. بن هیچگونه احساس عجیبی نسبت به وضعیتی که دارند ندارد و جونگ-سو به قدری درونگرا و فاقد اعتماد به نفس است که نمیتواند توضیح بخواهد. یک شب، وقتی این سه نفر در مزرعه جونگ-سو ماریجوآنا میکشند، هائه-می به یاد میآورد که در چاه نزدیک سقوط کرده است. اما نه تنها جونگ-سو این حادثه را به یاد نمیآورد، بلکه از وجود چاهها در منطقه هم بیخبر است. وقتی هائه-می به خواب میرود، جونگ-سو به بن اعتراف میکند که او را دوست دارد و بن به او درباره سرگرمی عجیبش در سوزاندن گلخانهها میگوید. با وجود خود، جونگ-سو مجذوب این موضوع میشود. اما چند روز بعد، هائه-می ناگهان ناپدید میشود؛ آپارتمانش تمیز و خالی شده و تلفنش قطع است. جونگ-سو که به بن مشکوک شده، تصمیم میگیرد او را پیدا کند.
فیلم «سوزان» که از داستان بسیار کوتاه هاروکی موراکامی با عنوان «سوزاندن انبار» اقتباس شده، در سال ۱۹۸۳ در نشریه «نیویورکر» منتشر شد و بعداً در آنتولوژی ۱۹۹۳ با نام «فیلها ناپدید میشوند» جمعآوری شد. این فیلم بهطور خاص از داستان موراکامی در جنبههای مهمی متفاوت است. برای مثال، مکان داستان از ژاپن به کره جنوبی منتقل شده و اهداف آتشافروزی بن از انبارها به گلخانهها تغییر یافته است. در داستان، جونگ-سو در اواخر دهه بیست زندگیاش و متأهل است و رابطهاش با هائه-می خالی از هر گونه صمیمیت است. او نیز به عنوان یک شخصیت به خوبی توسعه نیافته است؛ برای مثال، والدینش اشاره نشدهاند. اما مهمترین تفاوت این است که داستان موراکامی تقریباً بلافاصله بعد از ناپدید شدن هائه-می به پایان میرسد، در حالی که این اتفاق تقریباً ۶۰ دقیقه قبل از پایان فیلم رخ میدهد. این داستان بهطور غیرمستقیم از داستان کوتاه ویلیام فاکنر در سال ۱۹۳۹ به همین نام الهام گرفته است؛ چیزی که بهطور غیرمستقیم در فیلم به آن اشاره شده، زیرا فاکنر نویسنده مورد علاقه لی است و بن در حال خواندن یک آنتولوژی فاکنر دیده میشود. این منبع ادبی اهمیت دارد، زیرا هر سه متن به تقسیم طبقات، حسادت اقتصادی و انتقام میپردازند؛ یک موضوع مشترک وجود دارد که در آن مردی «ندار» به «دار» حسادت میکند و تصمیم میگیرد علیه آنچه که بهعنوان توزیع ناعادلانه ثروت میبیند، اقدام کند.
فیلم «سوزان» بهطرز ماهرانهای بر پایه سوالاتی بنا شده که بهندرت به پاسخهای روشنی میرسند. اگر از ابتدا این را بپذیرید، احتمالاً بیشتر تمایل خواهید داشت تا فیلم را طبق شرایط خودتان لذت ببرید. در واقع، ابهام تنها در سوالات بزرگ محدود نمیشود، مانند اینکه چرا جونگ-سو هائه-می را از مدرسه به یاد نمیآورد؛ چه بر سر هائه-می آمده است؛ بن چه کار میکند؛ آیا اعتراف او به اینکه هرگز گریه نکرده است، نشانهای از اختلال روانیاش است؟ آیا واقعاً گلخانهها را میسوزاند؟ مجموعهای از معماهای کوچکتر نیز در کنار آنها وجود دارند - چرا هائه-می به نظر میرسد که قرعهکشی را بهگونهای تنظیم کرده است که جونگ-سو برنده شود؛ پدر جونگ-سو دقیقاً چه کار کرده است؛ چه کسی در نیمه شب به خانهاش زنگ میزند و قطع میکند؛ چرا او به چاقوهای پدرش آنگونه نگاه میکند؛ خواهرش کجاست؛ آیا بویل وجود دارد؛ آیا گربه نجاتبخش بن همان گربهای است که هرگز دیده نشده است؛ آیا هائه-می واقعاً در چاه افتاده است؟ اگرچه برخی (یا بیشتر) از این سوالات بیپاسخ میمانند، اما بهطور قطع نشانههایی در سراسر فیلم پراکنده شدهاند (تصور میکنم این فیلمی است که ارزش تماشای دوباره را دارد)، اما تفسیر شما از آن نشانهها ممکن است بهطور کامل با تفسیر من متفاوت باشد (با نگاهی به اینترنت، حداقل پنج تفسیر مختلف از صحنه پایانی را دیدهام).
فیلم بهطور موضوعی به طیف وسیعی از مسائل میپردازد؛ مردسالاری سمی، مردان آلفا و بتا، اقتصاد و مصرفگرایی، طبقه اجتماعی، جایگاه زنان در جامعه کره، حسادت جنسی، زوال یک شیوه زندگی روستایی، محرومیتهای طبقه کارگر، سرمایهداری بیچهره، بهای موفقیت، امید و بلوک نویسندگی. البته، برخی از این مسائل بیشتر از دیگران در کانون توجه قرار دارند، بهویژه اقتصاد. بهطور مثال، فیلم از صحنهای از این سه نفر در یک کلوب شبانه شیک (که بن تضمین کرده که آنها بتوانند به آن بروند) به صحنهای از جونگ-سو به تنهایی در حال نظافت آخور گاو میپردازد. تضاد بین سبکهای زندگی این دو مرد کاملاً واضح است؛ راحتی بیدغدغه جوان خوشگذران و محرومیتهای استرسزای کشاورز، با لی که یک نکته کلی درباره محرومیت جوانان کارگر کرهای میسازد. جونگ-سو به نسلی تعلق دارد که از نظر اقتصادی بدتر از والدینش در همان سن هستند، در حالی که فاصله بین طبقه متوسط و طبقه کارگر بیش از همیشه افزایش یافته است. کرهای که در فیلم به تصویر کشیده شده، به شدت جایی از طبقات، سلسلهمراتبهای امتیاز و وضعیت اجتماعی است، با جونگ-سو و بن در انتهای مقابل هر طیف؛ وقتی بن با جی گتسبی مقایسه میشود، جونگ-سو با غم میگوید: «در کره گتسبیهای زیادی وجود دارد». در صحنهای دیگر، کلیپی از دونالد ترامپ که در حال تحریک پایگاه کارگری خود است، نشان داده میشود و دوباره، نکته واضح است؛ ترامپ، عضوی از نخبگان، متولد شده در ثروت و امتیاز، از ترسها و ناامنیهای افرادی که از نظر اقتصادی کاملاً از دیدگاه او جدا هستند، سوءاستفاده میکند.
فیلم همچنین به شکلی قابل توجه با سیاستهای جنسیتی درگیر است. یکی از چیزهایی که جونگ-سو را در مورد هائه-می مجذوب میکند، رفتار تحریکآمیز اوست. با این حال، بعداً، زمانی که او در بیرون از خانهاش برهنه میرقصد، او disgusted میشود و به بن میگوید: «فقط یک هرزه اینگونه رفتار میکند». این یک خلاصه مختصر از دوگانهای اجتماعی است؛ مردان میتوانند هرطور که میخواهند رفتار کنند، اما زنان باید خود را با انتظارات دلخواه سازگار کنند. میتوان استدلال کرد که از آنجا که فیلم آزمون بچل را ناکام میگذارد، هائه-می بهطور عمده برای پیشبرد داستانهای جونگ-سو و بن عمل میکند و هیچ اراده واقعی ندارد. با این حال، خوانش دیگری وجود دارد که او بهطور ضعیفی به عنوان یک شخصیت طراحی شده است تا جامعهای پدرسالارانه را نمایان کند که در آن زنان کمتر از مردان پیچیده دیده میشوند. بهطور کلی، «سوزان» از هرگونه آموزگاری در این زمینه اجتناب میکند، اما پیشنهاد اینکه هائه-می صرفاً یک شخصیت بد نوشته شده است، به نظر من تفسیر سطحی از فیلمی با عمق بسیار است.
با این حال، همچنین این امکان وجود دارد که هائه-می واقعاً وجود نداشته باشد و از این نظر، این حقیقت که او بهطور جنسی به تصویر کشیده میشود، به این دلیل است که او بهطور واقعی یک خیال مردانه، یک وسواس جنسی متولد شده در ذهن آشفته یک راوی غیرقابل اعتماد است. فیلم بهطور انحصاری از منظر جونگ-سو روایت میشود، او در هر صحنه حضور دارد و روایت هرگز به شخصیت محوری دیگر یا به دیدگاه همهدان منتقل نمیشود. با این در نظر، هر چیزی که میبینیم، از طریق دیدگاه ایدئولوژیک او فیلتر میشود؛ اگر او به یک شیء اهمیت میدهد، بیننده نیز دعوت میشود که به همان شکل عمل کند. لی بهطرز ماهرانهای این دستگاه ساختاری دشوار را مدیریت میکند و بیننده را بهطور مستقیم به همان فضای ذهنی (احتمالاً پارانوئید) شخصیت میبرد. بنابراین، بهعنوان مثال، وقتی جونگ-سو میبیند که بن در حال یawn زدن است در حالی که هائه-می در حال بازآفرینی رقصی است که در کنیا آموخته، آن یawn بهطرز بسیار شیطنتآمیزی میشود، زیرا اینگونه او آن را تفسیر میکند. از این نظر، اگر یکی استدلال کند که هائه-می در واقع یک محصول خیالی از ذهن جونگ-سو است - یک ایدهآلیزاسیون از یک زن زیبا که او را میخواهد - پس بن نیز باید در ذهن جونگ-سو ریشه داشته باشد، به عنوان یک شخصیت معکوس به هائه-می؛ تجسم هر چیزی که جونگ-سو به آن آرزو دارد، اما نمیتواند به آن دست یابد. این حقیقت که لی این احتمال وسوسهانگیز را روی میز میگذارد در حالی که هنوز توانسته است موضوعات اجتماعی-واقعگرا مانند اقتصاد و طبقه را تحلیل کند، نشانهای از تسلط فوقالعاده او بر مواد است. در واقع، نور طبیعی، فوکوس کمعمق و طبیعت دستی فیلمبرداری هانگ کیونگ-پیئو ابتدا نوعی واقعگرایی خشن را نشان میدهد، در حالی که روایت در سطحی بسیار انتزاعیتر عمل میکند.
یکی از برجستهترین موتیفها، اگر نه لزوماً یک تم به خودی خود، موضوع ناپدید شدن است، با ارجاعات پراکنده در سرتاسر فیلم - هائه-می اشاره میکند که خانهاش در پاجو ناپدید شده است، همچنین چاهی که به آن افتاده است؛ جونگ-سو به یاد میآورد که بعد از رفتن مادرش، پدرش لباسهای او را سوزانده است؛ وقتی بن به جونگ-سو میگوید که درباره سرگرمی گلخانهاش صحبت میکند، میگوید: «میتوانی آن را ناپدید کنی، گویی هرگز وجود نداشته است»؛ هائه-می بهطور واقعی میگوید که میخواهد ناپدید شود؛ وقتی جونگ-سو از بن میپرسد آیا ممکن است هائه-می دوباره به سفر رفته باشد، بن میگوید: «شاید او مانند بخار ناپدید شده باشد». مهمترین صحنه از این نظر، یک صحنه ابتدایی است. توضیح میدهد که او در حال یادگیری پانتومیم است، هائه-می شروع به تقلید از پوست کندن و خوردن یک نارنگی میکند و به جونگ-سو میگوید که ترفند این نیست که وانمود کند نارنگی واقعاً آنجا هست، بلکه این است که
> «فراموش کنی که وجود ندارد. فراموش میکنی که نارنگی آنجا نیست. همین. نکته مهم این است که واقعاً باید آن را بخواهی.»
این چالش به ادراک نه تنها در این که چگونه جونگ-سو متقاعد میشود که هائه-می دچار بازی نادرست شده است، با وجود عدم وجود شواهد، بلکه همچنین راهنمایی برای بیننده در این است که چگونه بهترین شیوه را برای تجزیه و تحلیل فیلم خود بیابد.
از نظر زیباییشناختی، طراحی تولید بهویژه قابل توجه است که توسط طراح معمولی لی، شین جون-هی انجام شده است، با اقامتگاههای هر یک از شخصیتهای اصلی به خوبی منعکسکننده وضعیت آنها - مزرعه جونگ-سو فرسوده، تاریک و دلگیر است، درست مانند خود جوان غمگین؛ آپارتمان هائه-می کوچک و شلوغ، پر از اشیاء و کتابهایی است که بهطور شخصی طراحی شدهاند، درست مانند خود هائه-می که پر از شخصیت است؛ آپارتمان بزرگ بن، فضایی، پر از نور، زنده و با مبلمان مینیمالیستی است، که چندان با آپارتمان پاتریک بتمان در «روانی آمریکایی» (کتاب و فیلم) بیشباهت نیست. استفاده از موسیقی جاز مایلز دیویس از فیلم «بالابر به دار» لوئی مال (۱۹۵۸) نیز بسیار معنادار است. این موسیقی در یک صحنه کلیدی که بهعنوان یک تقسیمبندی بین دو نیمه فیلم عمل میکند (قبل و بعد از ناپدید شدن هائه-می)، بهطور غیرمستقیم به طبیعت سرنوشتساز فیلم مال اشاره میکند و نشان میدهد که روایت قرار است به یک چرخش تاریک برود. این انتخابی هوشمندانه از سوی لی و آهنگسازش، لی سونگ-هیون (معروف به موگ) است و شواهد بیشتری از کنترل فوقالعاده لی بر مواد را فراهم میکند.
البته، با وجود تمام این ستایشها، چند مشکل وجود دارد. برای یکی، کمی طولانی است و در برخی موارد به نظر میرسد که روایت کمی بیهدف است. تصور میکنم که بسیاری از مردم از ابهام و عدم وجود پاسخهای مشخص خوششان نمیآید. شخصاً، من این جنبه از فیلم را دوست داشتم و فکر میکنم لی آن را به طرز شگفتانگیزی مدیریت کرده است، اما این قطعاً برای همه مناسب نیست. یک مشکل جزئی این است که جونگ-سو به عنوان یک شخصیت، به شدت منفعل است، شخصیتی که برای او اتفاقات میافتد و نه نیروی محرکه روایت. دوباره، برخی از افراد از این جنبه بدشان میآید، اما من فکر میکنم اهمیت دارد که جونگ-سو به عنوان یک شخصیت منفعل دیده شود، بهویژه در ارتباط با صحنه نهایی. درباره آن صحنه، چند نفر از همکارانم آن را ناامیدکننده و آشنا یافتند، چیزی که در هر تعداد از آثار ژانری استاندارد دیده میشود. من با این نظر مخالفم و فکر میکنم این صحنه از مقایسه با نحوهای که میشل هانکه معمولاً فیلمهایش را به پایان میرساند، بهرهمند میشود، که به آرامی از یک نجوا به یک فریاد خشمگین میرسد؛ به قتل خانواده در «بازیهای خندهدار» (۱۹۹۷)، خودکشی مادیج (موریس بنیشو) در «پنهان» (۲۰۰۵) یا ویل کردن ژرژ (ژان-لویی ترینتیگان) به دریا در «پایان خوش» (۲۰۱۷) فکر کنید. با این حال، میتوانم درک کنم که انتقاد از اینجا ناشی میشود، زیرا صحنه نهایی بهطرز نسبتاً مرتب و منطبق بر الگوی یک تریلر روزمره است.
بهطور کلی، من فیلم «سوزان» را یک فیلم تسخیرکننده یافتم که چند روز نمیتوانستم از ذهنم بیرون کنم و مشتاق دیدن دوباره آن هستم. تسلط فوقالعاده لی بر لحن بینظیر است و تعادل بین طیف وسیعی از تمها را در یک محیط نیمه اجتماعی-واقعگرا و نیمهماورایی حفظ میکند. بهعنوان یک تمرین در پیشنهاد سینمایی که احتمالاً در خارج از آثار افرادی مانند دیوید لینچ، ترنس مالیک یا گای مادیین دیدهاید، لی بهطور ظریف حال و هوا را تغییر میدهد تا بیننده را manipulat کند، فشار دهد، هدایت کند و فریب دهد، ما را بهگونهای بازی میکند که انگار او یک عروسکگردان است و ما عروسکهای او. این فیلم بهگونهای است که هر چیزی که بر روی پرده است، هر کلمهای که گفته میشود، هر جزئیات پسزمینهای ممکن است مهم باشد. یا نباشد. به شدت هوشمندانه، عمیق و دارای لایههای پیچیده، این فیلمی است که تمرکز را پاداش میدهد. سه شخصیت اصلی فوقالعادهاند، زیباییشناسی قابل تحسینی دارد و فیلمنامهاش عالی است. بهسادگی، این اثر بهخوبی-crafted کار یک مؤلف متمایز و مرتبط است، نوع فیلمی که دیگر نمیتوان در هالیوود اصلی ساخت.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
فضای فیلم رو دوست نداشتم
دوستانی که به فیلم های روانشناسی علاقه دارن ، این فیلم واقعا عالیه ، بعدش نقد و بررسی اش رو هم بخونید
عالی بهترین فیلم کره
من خیلی دوستش داشتم-ترجمه شده اش هم عالیه
حیف وقت