برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
**کلاه مرغان پلاستیکی جیمز باند**
این فیلم بهعنوان الگوی تمام فیلمهای باندی که پس از آن آمدند شناخته میشود و دلیلش را میتوان در صحنههای ابتدایی مشاهده کرد. جیمز باند (شان کانری) در حال disguise با کلاهی از مرغماهیگیر پلاستیکی بر سرش است.
این یک فیلم باند از راجر مور است که نه سال قبل از ورود راجر مور به نقش باند ساخته شده است! من از...
**کلاه مرغان پلاستیکی جیمز باند**
این فیلم بهعنوان الگوی تمام فیلمهای باندی که پس از آن آمدند شناخته میشود و دلیلش را میتوان در صحنههای ابتدایی مشاهده کرد. جیمز باند (شان کانری) در حال disguise با کلاهی از مرغماهیگیر پلاستیکی بر سرش است.
این یک فیلم باند از راجر مور است که نه سال قبل از ورود راجر مور به نقش باند ساخته شده است! من از فیلمهای عجیب و غریب باند مانند «گلدفینگر» و «اکتوپوسی» بسیار لذت میبرم؛ این دو فیلم از محبوبترینهای من هستند. در «اکتوپوسی»، راجر مور بر روی یک تمساح پلاستیکی سوار میشود و در «گلدفینگر»، شان کانری کلاهی از مرغماهیگیر پلاستیکی بر سر دارد!
«ثاندربال»، یک سال بعد، با باند کانری که بر روی یک جتپک سوار میشود و با قاتلین لباس زنانه میجنگد، ادامهدهندهی همان سرگرمیهای عجیب و غریب است.
متأسفانه در سال 2006، این فرانچایز به حالتی بیمزه و کسلکننده تبدیل شد با ورود دوران کریگ.
گلدفینگر به کارگردانی گای همیلتون و با فیلمنامهای از ریچارد مایباوم و پل دهن، بر اساس رمان ایان فلیمن ساخته شده است. بازیگران شامل شان کانری، گرت فربه، هونر بلکمن، شرلی ایتون و هارولد ساکاتا هستند. موسیقی اثر جان بری و فیلمبرداری به عهده تد مور بوده است.
عملیات گران Slam.
سومین حضور کانری بهعنوان جیمز باند، 007 را در حال تحقیق در مورد حرکات تاجر طلا، آوریچ گلدفینگر (فربه) نشان میدهد. باند و MI6 نمیدانند که گلدفینگر در حال طراحی یک نقشهی بزرگ است که میتواند فاجعهای برای وضعیت مالی جهان بهوجود آورد.
بدون شک، این فیلم نقطهی عطفی در تاریخ فرانچایز جیمز باند است و یکی از فیلمهای محبوب در میان علاقهمندان به سینما به شمار میرود. در اینجا باند بهجای اینکه فقط از تجهیزات استفاده کند، به فرهنگ پاپ تأثیر میگذارد و امواجی را ایجاد میکند که هنوز هم احساس میشود. سنتگرایان باند معمولاً از اشاره به تغییراتی که گلدفینگر نمایان میکند، ناراحت میشوند و این بهخوبی دلیل دارد، زیرا این باند واقعاً جوهرهی اصلی فلیمنگ نیست. باند اکنون به یک سوپرایجنت تبدیل شده که از تجهیزات استفاده میکند و در برابر مرگ میخندد، و همیشه یک شوخی در ذهنش دارد. اما واقعیت این است که این باند همان باندی است که جهان واقعاً به آن علاقهمند شده و آیندهی قابل پیشبینی را برای این نوع باند تضمین کرده است.
از لحاظ سرگرمی، گلدفینگر بهطرز فوقالعادهای موفق است؛ دکورها، بازیگران و صحنههای پرانرژی همگی کیفیت بالایی دارند. با وجود اینکه طرح داستانی یکی از ضعیفترینها در این فرانچایز است، بهقدری که از آن بالاتر میرود که واقعاً پس از پایان تیتراژ به یاد میماند. ما با شخصیتهای جالبی مانند آد جب (ساکاتا که بهسرعت به یک افسانهی باند تبدیل میشود)، لیزر، DB5 و ترفندهایش، هونر بلکمن بهعنوان پاسی گالور (که هنوز هم نام فوقالعادهای به نظر میرسد و به یک شخصیت از فیلمهای «کری آن» شبیه است)، مسابقهی گلف و دختر طلایی شرلی ایتون و پایان بمب ساعتی که در صحنههای شلوغ مربوط به طراحی فوقالعادهی کِن آدام از فورت ناکس بازی میشود، آشنا میشویم.
عناصر سنتی باند نیز به تولید کمک میکنند؛ عنوان فیلم بهخوبی به هم متصل شده است، در حالی که صحنههای فیلم بر روی دختری طلایی با نام مارگارت نولان که بهطور مختصر در فیلم بهعنوان دینک ظاهر میشود، نمایش داده میشود. موضوع موسیقی یک بلاک باستر است که با شوق توسط شرلی بیسی خوانده میشود و مکانها چشمان را خیره میکنند، در حالی که ما به سوئیس، کنتاکی و میامی منتقل میشویم. شخصیتهای ثابت ادامه میدهند به نشانهگذاری خود، با M، مانیپنی و Q (که رابطهی جالبی با باند دارد) که کمکم به دوستان قدیمی سینمایی تبدیل میشوند. تنها نکتهی منفی، نقش سِک لیندر بهعنوان همکار CIA باند، فلیکس لایتر است که مغرور بودن جک لرد در «دکتر نو» را ندارد و در حالی که لیندر بازیگر بدی نیست، در این نقش بهدرستی نمینشیند و خیلی خسته به نظر میرسد. این یک افسوس است زیرا او در چگونگی پیشرفت داستان بسیار مهم است.
کارگردان، گای همیلتون، اولین فیلم از چهار فیلم باندی که در کارنامهاش ثبت شد را کارگردانی کرد و با اضافه کردن انرژی و شوخی به شخصیت باند، خود را بهخوبی اثبات کرد. کانری در این نقش کاملاً جا افتاده بود و به خاطر آن به یک ستاره بزرگ تبدیل شد، اما نشانههایی از نارضایتی او از این موفقیت بزرگ و تأثیر آن بر امیدهایش برای دیده شدن بهعنوان یک بازیگر جدی آغاز شد. با این حال، او برای «ثاندربال»، ماجرای بعدی جیمز باند، ثبتنام شده بود و ترنس یانگ به صندلی کارگردانی بازمیگشت؛ آیا میتوانستند موفقیت «گلدفینگر» را تکرار کنند؟ 9/10
فیلم «گلدفینگر» در سال 1964 (یا ژانویه 1965 در ایالات متحده) منتشر شد و سومین فیلم باند در سه سال بود. این فیلم باند را به اوج خود رساند و بهحق یک کلاسیک به شمار میرود. این فیلم بهطور فوقالعادهای نماد سینمای میانهی دهه 60 است - آهنگ عنوان، زن طلایی، کلاه مرگبار آد جب و نفوذ به فورت ناکس. دو فیلم بعدی در این سری نیز به همان اندازه عالی هستند و به نظر من بهترند - «ثاندربال» (1965) و «فقط یکبار زندگی میکنید» (1967). «ثاندربال» بیشترین درآمد را در باکس آفیس در دوران کانری به دست آورد و «فقط یکبار زندگی میکنید» با اکشن و موضوعات جاسوسی خود، سطح را بالا برد و بهطور کلی سرگرمکننده بود.
با این حال، «گلدفینگر» هنوز هم فیلم باندی است که در دهه 60 بیشتر مورد توجه قرار گرفته و این باید مورد احترام قرار گیرد. اما انتظار نداشته باشید که با اکشن مداومی که با «فقط یکبار زندگی میکنید» معرفی شد و تا به امروز ادامه دارد، مواجه شوید. بله، «گلدفینگر» برخی صحنههای اکشن باکیفیت دارد، اما کمتر از آنچه که معمولاً از یک فیلم 007 پس از «ثاندربال» انتظار میرود. در واقع، یکی از درگیریها در فیلم یک بازی گلف ساده بین جیمز و گلدفینگر (گرت فربه) است. یک صحنهی قبلی شامل وادار کردن باند به باخت در یک بازی کارتی است. این به هیچ وجه «گلدفینگر» را بد نمیکند، فقط متفاوت است.
دیگر نکات مثبت شامل یک صحنهی نسبتاً طولانی در آلپهای زیبای سوئیس است که در آن فیلمبرداری شده و زنان باند باکیفیتی مانند شرلی ایتون (دختر طلایی) و حضورهای مختصر مارگارت نولان (دینک) و نادجا رگین (بونیتا)؛ هونر بلکمن بهعنوان پاسی گالور فوقالعاده است، اما هرگز نتوانست قلب من را بهدست آورد.
با وجود تمام خوبیها، برخی نکات منفی نیز وجود دارد. بهعنوان مثال، پرواز گاز توسط دختران پاسی گالور و افتادن سربازان بهطرز احمقانهای به نظر میرسد. همچنین در نیمهی دوم کمی «زمان مرده» داریم که چندان جالب نیست.
با این حال، «گلدفینگر» یک کلاسیک جیمز باند است، پر از تصاویری و صحنههای نمادین. زمانی که منتشر شد، فوقالعاده بود، اما ممکن است حالا برای برخی بینندگان بهطرز ملایم یا حتی احمقانهای بهنظر برسد. با این وجود، این قطعاً یک فیلم باند شایسته است و جذابیت خاص خود را دارد.
مدت زمان فیلم 1 ساعت و 50 دقیقه است و در میامی بیچ، فلوریدا؛ انگلستان؛ سوئیس و کنتاکی فیلمبرداری شده است.
نمره: A-
بله... من بهطور قاطع در گروه «از روسیه با عشق بهترین فیلم باند است» قرار دارم. و اگر هرگز در فرانچایز باند نقطهی چالش وجود داشته باشد، واقعاً این نیست که بهترین باند چه کسی بوده است (راجر یا شان)، بلکه اینکه بهترین فیلم باند کدام است، «از روسیه با عشق» یا «گلدفینگر».
گلدفینگر بهترین نیست... دومین بهترین است. چیزی که آن را منحصر به فرد میکند، همین است. و این فیلم بسیار سرگرمکننده است.
باند در این یکی کمی سوتی میدهد و هنوز هم موفقیت را بهدست میآورد، و این را در هیچ فیلم 007 دیگری از آن زمان ندیدهاید. این فیلم دربارهی مأموریتی است که باید در دستهی شکست قرار میگرفت. در زمان انتشار این فیلم، در پایان آن، رکورد باند باید 2 و 1 میبود... اما او همچنان موفق میشود.
و او این کار را به دلیل هیچکدام از تقصیرهای خود انجام نمیدهد. البته، در نبرد نهایی، او پیروز میشود، اما تمام وقایعی که قبل از آن رخ میدهد بهطرز وحشتناکی اشتباه پیش میروند، او باید میمرد، گلدفینگر باید پیروز میشد، و تنها دلیلی که اینگونه نشد، هوش دیگر افرادی است که جیمز باند نیستند.
میدانم، به نظر میرسد که من به آن حمله میکنم، اما واقعاً، جدی نمیگویم. تمام اینها چیزی است که این فیلم را به یک فیلم باند دوستداشتنی، بهیادماندنی و منحصر به فرد تبدیل میکند، یکی که هرگز ندیدهاید و احتمالاً هرگز نخواهید دید.
تنها فیلم دیگری که به آن نزدیک میشود «اسکایفال» است و حتی در آنجا باند به اندازهی گلدفینگر سوتی نمیدهد... و البته این شان کانری است، بنابراین او هنوز هم باوقار و با اعتماد به نفس است که بهطرز خاصی به پیروزی میرسد.
احتمالاً همین دلیل است که این فیلم به شدت در میان طرفداران سختگیر 007 بهعنوان بهترین فیلم 007 مورد چالش قرار گرفته است، خلوص خاص این ماجراجویی، این واقعیت که هرگز باند را در چنین نوری نخواهید دید. این واقعیت که فقط کانری میتواند یک شکست را بهطرز باوقار و مطمئن بهنحوی ارائه کند که به شما این احساس را بدهد که او هرگز شکست نمیخورد، با وجود اینکه هیچ چیزی به نفع او نیست.
و سپس، البته، این کاملاً سرگرمکننده است. این کاملاً سرگرمکننده است. و این دو دلیل است که مردم فیلمها را تماشا میکنند.
من ارتباط خاصی با این فیلم 007 دارم.
در سال 1956 در لوئیزویل متولد شدم و واقعاً یادم میآید که بسیاری از مناظر آنجا را میشناختم.
این مناظر مدت زیادی دوام نداشت. لوئیزویل شهری است که در مناظر همیشه در حال تغییر است.
داستان بهنظر میرسد که بیشتر داستان 007 در برابر یک مرد، گلدفینگر است، اما ارتباطی با گروه اسپکتر و تمام باندهای ایالات متحده دارد.
تراژدی جیل مسترسون چیزی است که 007 میخواهد انتقام بگیرد، زیرا او به او کمک کرده و توسط آد جب، مرد دیوانهی گلدفینگر کشته شده است.
در حالی که گلدفینگر بهعنوان دیوانه شناخته میشود، آد جب دو برابر دیوانهتر است. او کاملاً برای کشتن دیوانه است.
من این کتاب را خواندم و تغییرات آن به نظرم نسبتاً جزئی است. بزرگترین تغییر، تغییر شخصیت منفی پاسی گالور و خواهر جیل مسترسون، تیلی است.
گلدفینگر میخواهد یک «سرقت» از فورت ناکس، کنتاکی انجام دهد.
این یک فیلم بسیار سرگرمکننده است و فکر نمیکنم که برای بیش از چند ثانیه هیچ وقفهای در آن وجود داشته باشد.
همانطور که معمول است، باند انسانیت بزرگی نشان میدهد. برخی میگویند او سرد است، اما من مخالفم. در تقریباً هر فیلم، او محبت زیادی به بشریت و زندگی انسانی دارد. او افرادی را میکشد که سعی دارند زندگی انسانی را بگیرند.
من این فیلم را بهعنوان چهارمین فیلم برتر باند رتبهبندی میکنم، اما این به این دلیل است که در لوئیزویل به دنیا آمدهام، جایی که بیشتر این فیلم اتفاق میافتد و بسیاری از آن در فورت ناکس رخ میدهد.
این باید مورد علاقه من در میان «007» باشد. شرلی بیسی کار را آغاز میکند در حالی که مامور مخفی ما وارد دنیای تاریک قاچاق طلا میشود. این یک ماجراجویی بیپایان است که در آن شان کانری با بهترین دشمن باند، «آوریچ گلدفینگر» که به طرز شیکی توسط گرت فربه به تصویر کشیده شده، درگیر میشود. هونر بلکمن بهترین دختر باند است؛ او دارای جذابیت جنسی و شیک است، اما همچنین بسیار بیشتر از شخصیتهای زیبا و سادهای است که معمولاً با این نقش مرتبط هستند. هارولد ساکاتا باید تأثیر زیادی بر فروش کلاههای بولا داشته باشد و مطمئناً همه ما در پایان این فیلم ماجراجویی هیجانانگیز، یک آستون مارتین (ایدهآل با صندلی پرتابی) میخواستیم.
این فیلم و همیشه بهترین فیلم باند من خواهد بود.
این شامل همه چیزهایی است که خطوط نمادین، شرورهای نمادین، ماشین نمادین، تجهیزات نمادین و گلدفینگر بهطور کلی بسیار سرگرمکننده و لذتبخش است.
این یک سومین ورودی عالی در فرانچایز باند است، کانری مانند همیشه فوقالعاده است و پاسی گالور یک نام شخصیت فوقالعاده در تمام دوران است. نمیدانم این فیلم در سری کجا قرار دارد، اما قطعاً در بالای آن است. **4.0/5**
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
با این فیلم عاشق سری های جیمز باند و شخص شان کانری شدم ، روحش شاد 🙏🏽❤️