برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
داستان در مورد یک کارآگاه به نام مایک می باشد که برای تحقیق برروی قتل اخترشناس و هم چنین متخصص سیاه چاله به نام “جنیفر راکول” فراخوانده می شود. همچنان که او بیشتر وارد زندگی این شخص می شود، او از راهی که هیچ انتظارش را نداشت، تحت تاثیر تحقیقات این اخترشناس قرار می گیرد و…
داستان در مورد یک کارآگاه به نام مایک می باشد که برای تحقیق برروی قتل اخترشناس و هم چنین متخصص سیاه چاله به نام “جنیفر راکول” فراخوانده می شود. همچنان که او بیشتر وارد زندگی این شخص می شود، او از راهی که هیچ انتظارش را نداشت، تحت تاثیر تحقیقات این اخترشناس قرار می گیرد و…
**یک آشفتگی کسلکننده، پیشبینیپذیر و ناهمگون در لحن**
بخشی از معماهای جنایی، بخشی از تأملات کیهانشناختی esoteric و بخشی از نئو نوار متافیزیکی، فیلم «خارج از آبی» ساخته کارول موری یک فاجعه کامل است. این موضوع برای من خوشایند نیست، زیرا من طرفدار دو فیلم «خوابهایی از یک زندگی» و «سقوط» هستم. به ویژه «خوابها» یک فیلم تأثیرگذار و زیبا بود که به شدت انسان را...
**یک آشفتگی کسلکننده، پیشبینیپذیر و ناهمگون در لحن**
بخشی از معماهای جنایی، بخشی از تأملات کیهانشناختی esoteric و بخشی از نئو نوار متافیزیکی، فیلم «خارج از آبی» ساخته کارول موری یک فاجعه کامل است. این موضوع برای من خوشایند نیست، زیرا من طرفدار دو فیلم «خوابهایی از یک زندگی» و «سقوط» هستم. به ویژه «خوابها» یک فیلم تأثیرگذار و زیبا بود که به شدت انسان را به فکر فرو میبرد. من موری را در جشنواره بینالمللی فیلم دوبلین در جلسات پرسش و پاسخ هر دو فیلم دیدم و همیشه او را فردی با مهارت و بینش یافتم، بنابراین واقعاً منتظر «خارج از آبی» بودم. این فیلم به طور آزاد بر اساس رمان «قطار شب» اثر مارتین آمیس ساخته شده و تأثیراتش را به وضوح نشان میدهد، به ویژه نیکلاس روگ و دیوید لینچ. داستان به وضوح به عنوان یک معما طراحی شده، اما به نظر میرسد تنها نیمهکاره است، گویی ما آن را از پشت پارچهای مشاهده میکنیم. با ترکیب لحنها، موضوعات و سبکها، فیلم سعی دارد همزمان چیزهای زیادی باشد، اما در نهایت هیچیک از آنها نمیشود؛ بسیار ساده برای بررسی کامل ماهیت وجود، بسیار پیشبینیپذیر برای یک معما و بسیار کلیشهای برای یک نوار.
این فیلم در نیواورلئان و در یک دوره زمانی نامشخص آغاز میشود و با جنیفر راکول (با بازی مامی گمر)، یک اخترفیزیکدان در حال رشد و متخصص در سیاهچالهها و نظریه چندجهانی، شروع میشود. صبح روز بعد، جسد او در رصدخانهای که در آن کار میکرد، پیدا میشود و به سه شلیک کشته شده است. کارآگاه قتل مایک هولیهن (پاتریشیا کلارکسون)، یک الکلی در حال بهبودی که زندگیاش را وقف کار کرده، مسئول پرونده میشود. در حین تحقیق، او متوجه میشود که جنیفر به شدت از ماهیت تحقیقاتش در مورد سیاهچالهها نگران شده بود. او دختر یک کهنهسرباز جنگ ویتنام و یک تاجر ثروتمند به نام سرهنگ تام راکول (جیمز کان) و همسرش میریم (جکی ویور) است و روابطش با والدین و بسیاری از همکارانش مشکلدار بوده است. به زودی، هولیهن دو مظنون اصلی پیدا میکند؛ رئیس مشکوک و همیشه عصبیاش، پروفسور ایان استرامی (توبی جونز) و نامزد/همکارش، دانکن رینولدز (جاناتان میجرز) که پس از اطلاع از مرگ جنیفر، به جای اینکه بپرسد "چگونه" یا "کی"، میپرسد "چرا". تحقیقات نهایتاً به مکانیک کوانتومی، ماده تاریک، نظریه ریسمان، گربه شرودینگر و آزمایش دو شکاف مرتبط میشود و هولیهن را مجبور میکند تا با یک آسیبدیدگی کودکی که آن را سرکوب کرده، روبهرو شود و قتل به نظر میرسد یادآور آن است.
من رمان آمیس که فیلم بر اساس آن ساخته شده را نخواندهام، بنابراین نمیدانم آیا موری در انتقال لحن آن به فیلم موفق بوده یا خیر، اما در هر صورت، «خارج از آبی» سعی دارد رنج انسانی را به معماهای عظیم و ناشناخته جهان مرتبط کند. از نظر ظاهری، این موضوع شباهت زیادی به کار ترنس مالیک در «درخت زندگی» دارد. با این حال، در حالی که مالیک به طور اساسی میخواست بگوید که تولد یک کهکشان مشابه تولد یک کودک است و اینکه معنویت و علم نمیتوانند با یکدیگر در تضاد باشند، موری وجود ما را به عنوان یک قطعه تصادفی و ناچیز در عظمت غیرقابل تصور جهان قرار میدهد.
با اینکه به نظر میرسد فیلم در یک محیط واقعی قرار دارد، یک زیرلایه عجیب و غریب لینچی وجود دارد که به نظر میرسد فیلم را کمی خارج از حالت عادی قرار میدهد، با ترکیب نگرانیهای متافیزیکی موری با یک معمای روزمره. به طور عادلانه، او به ما سرنخهایی میدهد که تحقیقات قتل جایی نیست که مخاطب باید تمرکز کند؛ برای مثال، وقتی هولیهن اولین بار به صحنه جرم میرسد، صدا کاهش مییابد و دوربین دور میشود، که نشان میدهد جزئیات جرم بیاهمیت هستند. با این حال، این واقعیت که نتیجه پیشبینیپذیر تحقیقات تقریباً هیچ ارتباطی با سیاهچالهها و چندجهانی ندارد، این واقعیت را تغییر نمیدهد و افشای قاتل به نظر میرسد که تمهای esoteric فیلم را تحتالشعاع قرار میدهد. مخاطبان با این سوالات باقی میمانند که چرا اطلاعات زیادی در مورد تحقیقات جنیفر وجود دارد؛ آیا این فقط یک مکگافین پیچیده است؟ آیا موری واقعاً نتوانسته راهی برای دراماتیزه کردن آن پیدا کند و در نتیجه دو رشته فیلم را یکپارچه کند؟ ایده به وضوح این است که در جستجوی قاتل، هولیهن به طور اساسی در حال کشف خود است، اما فیلم هرگز به این موضوع نمیپردازد که چرا باید برای ما مهم باشد، زیرا واقعاً هیچ چیز جالب یا قابل توجهی درباره ارتباط بین انسانیت و وقایع عجیب و غریب فضا-زمان نمیگوید.
ماهیت روزمره معمای قتل به این واقعیت کمک نمیکند که بسیاری از بازیگریها سوالبرانگیز است، که با توجه به بازیگران، باورکردنی به نظر نمیرسد. جکی ویور به نظر میرسد که در یک فیلم کاملاً متفاوت با بقیه قرار دارد؛ جیمز کان به سادگی در حال تقلید از جان هیوستون در فیلم «چایناتون» رومن پولانسکی است؛ دوین آ. تییل به عنوان خبرنگار تازهکار استلا هانی و تاد من و برد من به عنوان برادران دوقلوی ترسناک جنیفر هرگز نمیتوانند از پارامترهای آرchetypal نوار که شخصیتهایشان را بازی میکنند فراتر بروند؛ یولاندا راس و آرون توویت، به عنوان رئیس و همکار هولیهن، عملاً نقشهای فرعی هستند؛ حتی پاتریشیا کلارکسون در زنده کردن مواد اولیه مشکل دارد، هرچند واقعاً متأسفانه است که فیلم پس از «ویرانگر» کارین کاساما که به مراتب بهتر بود، به نمایش درآمده است. بسیاری از مشکلات، اما، به فیلمنامه موری برمیگردد، نه بازیگران. او به طور اساسی از ایجاد هرگونه ارتباط عاطفی با شخصیتها خودداری میکند و به جای آن، اجراها را به داد و فریاد و کلیشهها کاهش میدهد. یک صحنه عالی وجود دارد که در آن هولیهن مست میشود و لباسهایش را در صحنه یک کلوپ شبانه در میآورد و این عالی است زیرا تنها صحنهای است که کلارکسون اجازه دارد با مخاطب در سطح عاطفی ارتباط برقرار کند و همزمان شوک و ترحم را برانگیزد.
حتی کلینت منسل هم که همیشه عالی است، در این فیلم ضعیف عمل میکند و موسیقیاش نتوانسته حس و نواخت خوبی ارائه دهد و گاهی به نظر میرسد که عمداً با آنچه میبینیم در تضاد است. از طرف دیگر، فیلمبرداری کنراد و. هال فوقالعاده است و نیواورلئان را در پسزمینه تخت میکند و به طور اساسی یک مکان جغرافیایی oppressive و عمومی ایجاد میکند که میتواند هر جایی باشد و همیشه فقط در دسترس نیست، چیزی که با خاطرات سرکوبشده هولیهن همسو است. هال همچنین در فلاشبکها به دوران کودکی هولیهن کار خوبی انجام میدهد.
با توجه به اینکه هویت قاتل به شدت پیشبینیپذیر است، فیلم به طور اساسی به مؤلفه متافیزیکی خود وظیفهای برای انجام تمام بارها را میدهد و به نظر میرسد که این واقعاً نگرانی اصلی موری است. با این حال، با وجود ایجاد یک روایت شبیه به رویا که همیشه از بیننده دور میشود، موری نمیتواند از زنجیرهای ژانر رها شود و بخش پایانی فیلم به ملودرام و تصادفهای غیرمحتمل بازمیگردد. در نهایت، ما با فیلمی روبرو هستیم که هیچ چیز به طور کامل شکل نمیگیرد. اگر واقعاً درباره کشف وجودی هولیهن از خود باشد، چرا نازکنوشتی روانشناختی به طور کامل غایب است؟ اگر یک معمای قتل است، چرا اینقدر پیشبینیپذیر و بیمعنا است؟ اگر تأملی متافیزیکی درباره ابدیت و جهان است، چرا بسیاری از مؤلفههای لازم به این شکل ساده ارائه شدهاند؟ تمها و لحنهای موری در نهایت بر یکدیگر میافتند و یکدیگر را تضعیف میکنند و او بهطور تکنفره در یکپارچهسازی مفاهیم متافیزیکی با طرح قتل شکست میخورد. به طور کلی، این یک اشتباه برای کارگردانی بود که پیش از این امیدوارکننده به نظر میرسید.
به نظر میرسد تقریباً همه از این فیلم متنفرند. به وضوح انتظاراتی که بر اساس رمان وجود داشت، برآورده نشده است. تقریباً احساس میکنم که از نفرت نداشتن از آن بدجوری عذاب میکشم. خوب، به هر حال.
من خط داستانی پیچیده و ظریف را جالب یافتم و بنابراین بیش از حد در کار دوربین و موسیقی جوی غرق شدم تا اشتباهات و نواقص در قضاوت را که دیگران پیدا کردند، بشمارم. بله، میتوانستم بدون آن تکههای فیلمی که مکرراً در آن گنجانده شده بود، مانند آن مرمر یا هر چیزی که بر روی زمین میغلتید، شال قرمز و غیره، زندگی کنم. هیچ توضیحی که بتوانستم ببینم وجود نداشت و شاید سزاوار بود که به اتاق برش برود، به اصطلاح. و پایان فیلم برای من کمی بیش از حد مبهم بود، که احتمالاً هدف آنها بود، بنابراین تبریک به آنها در این زمینه.
سؤال خودکشی در مقابل قتل به یادم میآورد که وقتی در دانشگاه کلاسهای فلسفه را میگذراندم، متوجه شدم که چند فیلسوف پیشرو در روزهای اولیه علم خودکشی کردند، خواه به دلیل پاسخ به سؤالاتی باشد که هیچکس قبلاً به آن فکر نکرده بود، یا کشف پاسخهای ناخوشایند، یا پاسخ عاطفی دیگری به تحقیق عمیق در شرایط انسانی. و من تعجب میکنم، آیا فیزیکدانان همان نوع سواری عاطفی را تجربه میکنند که هر چه به پاسخهای بزرگتری درباره اینکه جهان از کجا آمده نزدیکتر میشوند، یا واقعاً چند جهان وجود دارد؟
به هر حال، من «خارج از آبی» را سرگرمکننده، جالب و تفکر برانگیز یافتم با موضوعی که به ندرت در فیلمهای تئاتری بررسی میشود، بنابراین اشتباهات سینمایی آن را در زمینههای دیگر بخشیدم.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
دیدگاه های کاربران