برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
بکی و کال صدای فریاد یک پسربچه را میشنوند که در مزرعهای از علفهای بلند گم شدهاست و آن ها وارد علفزار ها میشوند تا او را نجات بدهند اما در واقع فقط با یک نیرویی شوم و شیطانی رو ب رو هستن که آنها را از هم جدا کرده و خیلی زود متوجه می شوند که ممکن است اصلا راه خروجی از این مکان وجود نداشته باشد…
بکی و کال صدای فریاد یک پسربچه را میشنوند که در مزرعهای از علفهای بلند گم شدهاست و آن ها وارد علفزار ها میشوند تا او را نجات بدهند اما در واقع فقط با یک نیرویی شوم و شیطانی رو ب رو هستن که آنها را از هم جدا کرده و خیلی زود متوجه می شوند که ممکن است اصلا راه خروجی از این مکان وجود نداشته باشد…
فیلم "در علفهای بلند" (In the Tall Grass) یک اثر از نتفلیکس است که بر اساس داستان کوتاه/نوولای استیون کینگ و پسرش جو هیل ساخته شده است. به عنوان یک توضیح، من داستان اصلی را نخواندهام، بنابراین نمیتوانم در مورد وفاداری این فیلم به منبع اصلی نظر دهم و فقط به خود فیلم از جنبههای مختلف آن نگاه میکنم، هرچند که این جنبهها چندان زیاد...
فیلم "در علفهای بلند" (In the Tall Grass) یک اثر از نتفلیکس است که بر اساس داستان کوتاه/نوولای استیون کینگ و پسرش جو هیل ساخته شده است. به عنوان یک توضیح، من داستان اصلی را نخواندهام، بنابراین نمیتوانم در مورد وفاداری این فیلم به منبع اصلی نظر دهم و فقط به خود فیلم از جنبههای مختلف آن نگاه میکنم، هرچند که این جنبهها چندان زیاد نیستند.
داستان با دو خواهر و برادر به نامهای کَل و بکی که باردار است، آغاز میشود. آنها در حال سفر از کالیفرنیا به کانزاس هستند و در حاشیه جاده توقف میکنند تا بکی که دچار حالت تهوع صبحگاهی شده، استراحت کند. در حین همین توقف، صدای پسری را میشنوند که از کمک درخواست میکند و از علفهای بلند کنار جاده میخروشد. آنها از هم جدا میشوند و متوجه میشوند که در این مکان اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است؛ حرکت در یک جهت لزوماً به معنای پیشرفت در آن جهت نیست و زمان در هم ریخته است. دیگر شخصیتهایی که در این میدان علفی با آنها مواجه میشوند، شامل راس (با بازی پاتریک ویلسون)، پسرش توین، همسرش ناتالی و دوستپسر سابق لیزا، تراویس هستند.
باید بگویم که نام این شخصیتها را پس از جستجو در اینترنت پیدا کردم، چرا که به شدت تحت تأثیر آنها قرار نگرفتهام، جز شاید پسر بچه که در اولین برخوردش واقعاً ترسناک به نظر میرسید. واقعاً نمیتوان گفت که خواهان مرگ هیچ یک از شخصیتها هستید، چرا که آنها آنقدر کلیشهای و معمولی هستند که تأثیر چندانی بر روی بیننده نمیگذارند.
دلیل دیگری که باعث میشود بینندگان حواسشان کمی از شخصیتها پرت شود، خود علفها هستند. آنها دارای ویژگی خاصی هستند، حتی اگر درک اینکه چگونه عمل میکنند و انگیزههایشان چه چیزی است تقریباً غیرممکن باشد. من خودم در تلاش برای درک علفها و اینکه چگونه کار میکنند، از شخصیتهای انسانی غافل شدم.
اینجا با مشکل دیگری مواجه میشویم. چون بیشتر صحنهها شبیه به هم هستند و در وسط یک میدان علف بلند قرار داریم، سازندگان فیلم مجبورند به یک سری ترفندهای تکنیکی و بصری تکیه کنند تا توجه بیننده را جلب کنند. اما این ترفندها ناهماهنگ هستند و وقتی از آنها استفاده میشود، بیشتر به چشم میآیند (برای مثال، یک صحنه مداوم که دوربین ۳۶۰ درجه میچرخد). این ترفندها طبیعی به نظر نمیرسند و بیشتر خود ترفندها را میبینید تا آنچه که سعی در نشان دادن آن دارند، هرچند که سازندگان به برخی از این جلوههای بصری افتخار میکنند. همچنین، از آنجا که این یک فیلم ترسناک است، باید انتظار وجود ترسهای ناگهانی را داشته باشید، اما این ترسها تقریباً تنها چیزی هستند که در این فیلم وجود دارد.
نتیجهگیری فیلم نسبتاً ضعیف است و با دیگر بخشهای داستان از نظر روایی همخوانی ندارد. به طور کلی، اگر واقعاً طرفدار استیون کینگ یا جو هیل هستید و چیزی برای تماشا ندارید، میتوانید این فیلم را ببینید، اما به اکثر مردم توصیه میکنم که به سراغش نروند.
"در علفهای بلند" پر است از دیالوگهای بیمحتوا و ایدهای که نیاز به بازنگری دارد. به نظر میرسد که استیون کینگ مقدار نامحدودی از مطالب برای اقتباس دارد. به قدری که پسرش نیز در حال تقلید از آثار پدرش با نوشتن داستانهای ترسناک است. زمانی که این دو نسل با هم برای نوشتن یک نوولا در مورد یک میدان مرموز همکاری کردند، باید به ارثیه کینگ به عنوان نویسندهای افسانهای ارج مینهادند. متأسفانه، با وجود وفاداری به منبع اصلی، این یکی دیگر از داستانهای کینگ است که نمیتواند به طور قابل فهمی به یک فیلم بلند تبدیل شود.
دو خواهر و برادر، یکی از آنها شش ماه باردار است، در خارج از یک کلیسای قدیمی متوقف میشوند و وقتی صداهایی از یک کودک میشنوند که به کمک نیاز دارد، به میدان علفهای بلند میروند. اما این میدان دارای نیروی مرموزی است که مانع خروج هر کسی که وارد آن میشود، میشود و بنابراین آنها باید از عجایب علفها زنده بمانند قبل از اینکه "چیزی" یا "کسی" به آنها آسیب برساند.
احساساتی شبیه به "مثلث" (Triangle) از این داستان به ذهن میرسد، اما پیچیدگیهای مفهومی آن کمتر نوآورانه و بیشتر معمولی است. شخصیتهای گذشته، حال و آینده در داخل پژواکهای نوسانی علفها پنهان شدهاند و به طور مناسب قوانین و مرزهای قدرت این میدان را ترسیم میکنند. "علفها چیزهای مرده را حرکت نمیدهند"، بیان میکند پسربچهای که برای چند روز گم شده است. "سنگ راه خروج است!". این داستان به لحاظ پارادوکسیکال ظرفیت این را داشت که هم جوّی باشد و هم تنشزایی، با توجه به محیط پر از تنش و حبسکننده آن. اما متأسفانه، این امر محقق نشد. با وجود فیلمبرداری خیرهکنندهی ورابلسکی که نظم طبیعی میدان را از طریق حرکات سبک به تصویر میکشید، به ویژه زمانی که سعی داشت میدان را به عنوان موجود زندهای نشان دهد، فیلمنامه یکبعدی ناتالی باعث شد که رفتار و شخصیت برخی از شخصیتها به طرز مشکوکی کسلکننده باشد.
درجه شخصیتپردازی تنها میتواند از روی بلندی صدایی که برای یکدیگر فریاد میزنند، تخمین زده شود. به طور مثال، کَل مرتباً فریاد میزند "بکی؟ بکی؟ بکی با موهای خوب!؟"، که حداکثر احساسی است که نسبت به شخصیتش داریم. بکی سپس فریاد میزند "کَل!". تراویس به میدان میآید و فریاد میزند "بکی؟" و "توین!". راس فقط به خود فریاد میزند که درباره املاک و مستغلات چه بگوید. همسرش فردی است که تقریباً هیچ خط دیالوگی ندارد (شامل فریاد زدن!). و حتی سگ بیشتر از اکثر شخصیتها حضور دارد. دیالوگها احساس مصنوعی داشتند و به شدت با تمام پیشزمینه داستان در تضاد بودند. بله، اجراها همه عملکردی بودند با توجه به آنچه که به بازیگران داده شده بود، هرچند ویلسون همیشه فراتر از انتظار عمل میکند. اما این کافی نیست تا یک معمای ماوراءالطبیعی را که به سرعت سعی در توضیح همه چیز دارد، به دوش بکشد. نمیتوان آن را به عنوان یک فیلم ترسناک طبقهبندی کرد، چرا که هیچ تهدید یا تنشی واقعی وجود ندارد، هرچند که برخی از صحنههای خونین به خوبی استفاده شدهاند.
اکنون به قسمت سوم میرسیم و دیوانگی داستان از سردرگمی به بیمعنایی دیوونهوار افزایش مییابد. بدون اینکه بخواهم چیزی را لو بدهم، در نزدیکی یک سنگ که شبیه تجسم بدترین تمایلات کینگ در نوشتن داستانهای تخیلی بود، اتفاقاتی میافتد. موجودات غیرضروری به ترکیب اضافه میشوند که به طرز عجیبی چیزی به داستان اضافه نمیکنند. سپس، همانطور که تمام فیلمهایی که شامل حلقههای زمانی هستند، شخصیتها به طور معجزهآسا حلقه را قبل از وقوع آن میبندند. پس، هدف چیست؟ آیا واقعاً از این ماجرا چیزی یاد گرفتند که در واقع تجربه نکرده بودند؟ اوه.
کاملاً واضح است که ناتالی نتوانسته است نوولا کینگ را به یک فیلم بلند تبدیل کند، با وجود اینکه یک اقتباس وفادار است. برتری فنی تحت تأثیر نویسندگی ضعیف و شخصیتپردازی محدود کمرنگ شده است که این معمای ماوراءالطبیعی را به چیزی جز مرموز بودن تبدیل نکرده است. به همین دلیل است که باید یک چمنزن قابل حمل بخریم، هرگز نمیدانید کی ممکن است در میدانی با یک سنگ باستانی بزرگ به طور ابدی گیر بیفتید...
پاتریک ویلسون به شدت با تمام وجود در حال ایفای نقش است و من واقعاً از این موضوع خوشحال هستم. این را بهطور جدی میگویم. اما اقتباسهای استیون کینگ در چند سال اخیر (بهطور مثبت) دوباره جان گرفتهاند و "در علفهای بلند" واقعاً آن سطح کیفیتی که اخیراً تجربه کردهایم را ندارد.
امتیاز نهایی: ★★½ - دارای عناصر جذابی بود، اما به عنوان یک کل چندان کارساز نبود.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
پیچیده بود ولی خوب بود درکل بدنبود
فیلم قشنگیه و ذهن ادم رو درگیر میکنه و کاش ی پیش درمادی ازش ساخته ش و داستان ی سری چیزا ها رو به صورت کامل تری نشون بده در کل ارزش دیدن داره
فیلم نسبتا پیچیده و باحالی بود. به نظرم ارزش تماشا رو داره.