برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
یک کارگردان تئاتر و همسر بازیگرش قصد دارند از یکدیگر جدا شوند. این زوج به طور کامل از هم فاصله می گیرند اما روند این جدایی برای هر دوری آن ها طاقت فرسا است.
یک کارگردان تئاتر و همسر بازیگرش قصد دارند از یکدیگر جدا شوند. این زوج به طور کامل از هم فاصله می گیرند اما روند این جدایی برای هر دوری آن ها طاقت فرسا است.
من آرزو دارم که بتوانم هنر را از هنرمند جدا کنم و این تنها دلیلی است که نمیتوانم به «داستان ازدواج» پنج ستارهای که واقعاً شایستهاش است، بدهم. با وجود مشکلات خودم با باومباخ، برایم شگفتانگیز است که چگونه یک فیلم به این سادگی میتواند تقریباً بینقص باشد (من این را از نظر فنی نیز میگویم؛ فیلم به زیبایی فیلمبرداری، ویرایش، زمانبندی و موسیقیگذاری شده...
من آرزو دارم که بتوانم هنر را از هنرمند جدا کنم و این تنها دلیلی است که نمیتوانم به «داستان ازدواج» پنج ستارهای که واقعاً شایستهاش است، بدهم. با وجود مشکلات خودم با باومباخ، برایم شگفتانگیز است که چگونه یک فیلم به این سادگی میتواند تقریباً بینقص باشد (من این را از نظر فنی نیز میگویم؛ فیلم به زیبایی فیلمبرداری، ویرایش، زمانبندی و موسیقیگذاری شده است). با وجود اینکه چقدر گریه کردم، فیلم زیبایی و کمدی را در کوچکترین لحظات پیدا میکند. این یک تصویر زشت از دو انسان flawed است و بنابراین هرگز تماشای آن آسان نیست، اما یکی از پاداشدهندهترین تجربیاتی است که در سالهای اخیر با یک فیلم داشتهام. فقط امیدوارم هرگز مجبور نباشم خودم آن را تجربه کنم.
- آشل ترزا
آشل در مقاله کاملش میگوید...
داستان ازدواج یکی از آن فیلمهایی است که پس از تماشای آن مدتها در ذهنم باقی میماند. من به شدت به آن فکر کردهام و بدون شک یکی از واقعگرایانهترین درامهایی است که تا به حال دیدهام. این به خاطر بازیهای شایسته جوایز آدام درایور (چارلی باربر) و اسکارلت جوهانسون (نیکول باربر) است، اما همچنین به خاطر فیلمنامه فوقالعاده لایهدار نوآ باومباخ. به علاوه، باومباخ بدون شک یکی از بهترین کارگردانهای سال است. با کمک دوربینبردار خود، رابرت رایان، او بستر را برای درایور و جوهانسون فراهم میکند تا به عنوان بازیگران شگفتانگیز خود درخشش داشته باشند.
برخی از مردم فیلمها را برای فراموش کردن مشکلات روزمره خود تماشا میکنند. برخی فقط میخواهند تفریح کنند. برخی میخواهند درباره یک داستان واقعی خاص بیشتر بیاموزند. اما هیچ انسانی نیست که بخواهد فیلمی را تماشا کند و نتواند از سالن سینما (یا در این مورد، مبل خود) با سرگرمی خارج شود. داستان ازدواج پیشزمینهای عاطفی و پیچیده دارد که متقاعد کردن مردم برای نشستن و تماشا کردن آن دشوار است. منظور من این است که چه کسی میخواهد طلاق را در طول بیش از دو ساعت تماشا کند؟ چه کسی میخواهد شاهد تبدیل دو نفر که روزگاری عاشق یکدیگر بودند به بدترین نسخه از خودشان باشد؟ فریاد زدن، دعوا، دادگاه، حضانت، وکلا... این دقیقاً موضوعی نیست که توجه را جلب کند.
تصور میکنم افرادی که از همین وضعیت عبور کردهاند، با دیدن فیلم تحریک شوند و به یاد مرحلهای از زندگی خود بیفتند که احتمالاً یکی از بدترینهایشان بوده است. من این را مینویسم چون برخی از نقدها به افرادی که فقط نمیخواهند تصویر باومباخ از یک رویداد افسردهکننده را تماشا کنند، را دیدهام. اگر کسی تصمیم به نادیدهگرفتن این فیلم بگیرد، به ویژه اگر به زندگی شخصیاش نزدیک باشد، کاملاً قابل درک است. در مورد من، هرگز از طلاق عبور نکردهام (امیدوارم هرگز نشوم) و معمولاً میتوانم این نوع فیلمهای غمانگیز و تلخ را (مانچستر دریا، داستان یک روح) برای آنچه که هستند، هر چند چقدر هم غمانگیز، "لذت ببرم".
اگر مجبور باشم یک کلمه برای تمجید انتخاب کنم: واقعگرایانه. هیچ راهی برای دوری از آن وجود ندارد. احساسات قابل لمس دلیل اصلی موفقیت این داستان هستند. تنها افرادی که هرگز در هیچ نوع رابطهای نبودهاند نمیتوانند لحظهای را درک کنند که یک دعوا شروع به تشدید میکند و زوج شروع به گفتن چیزهای وحشتناک به یکدیگر میکنند که واقعاً منظورشان نیست. اغراق و دعواهای افراطی بخشی از زندگی هر زوجی هستند. اینها میتوانند به دلایل مختلفی از جمله استرس، کار، انباشت مسائل کوچک یا فقط به این دلیل که روز خوبی نیست، ایجاد شوند.
داستان ازدواج پیامی امیدوارکننده یا داستان شیرینی ارائه نمیدهد زیرا طلاقها اینگونه نیستند. تصور کردن اینکه چقدر سخت است خود را از فردی که سالها عاشقش بودهاید جدا کنید، حتی دشوارتر است زمانی که یک کودک در این روند دخیل است. باومباخ میتوانست از کلیشههای ژانر پیروی کند و لحظاتی از شادی خالص را ارائه دهد، اما این چیزی نیست که در چنین شرایطی اتفاق بیفتد. این یک مرحله دلخراش برای زندگی است و من معتقدم که این فیلم در دهه آینده در مدارس فیلمسازی به طور کامل تحلیل خواهد شد.
صحنهای که در آن درایور و جوهانسون به شدت و با انتقاد بیشتری به جان هم میافتند، یکی از قدرتمندترین دیالوگهای عاطفی هزاره است. احساس خام و حرکات فیزیکی که هر دو بازیگر به دعوا منتقل میکنند، فوقالعاده تأثیرگذار است. شیمی آنها به طرز عجیبی واقعی است. حتی برای یک ثانیه هم فکر نکردم که در حال تماشای شخصیتهای خیالی هستم. نیکول و چارلی به خوبی میتوانند همسایههای ما یا بخشی از خانوادهمان باشند. استفاده باومباخ از برداشتهای طولانی واقعاً هر صحنه را ارتقا میدهد و به شخصیتها اجازه میدهد در صحنه حرکت کنند و واقعاً بازی کنند.
از نظر فنی، هیچ بازیگری در سال جاری بهتر از آنچه درایور و جوهانسون ارائه میدهند وجود ندارد. هر دو همیشه در حال حرکت و انجام کارهای مختلف در حین گفتن دیالوگهایشان هستند. درست کردن شام، نوشیدن چای، رفتن به دستشویی، خرد کردن هویج، سرفه کردن، ایستادن، نشستن، دور زدن در اتاق، گریه کردن، لبخند زدن، خندیدن... همه اینها در یک برداشت! چندین بار!! اسکارلت در طول فیلم احساسات بیشتری را نشان میدهد، اما آدام دلیل خوبی را برای اینکه چرا او در جوایز اسکار ۲۰۱۹ پیشتاز است، ثابت میکند. خودداری او زمانی که چارلی سعی میکند مودب باشد در حالی که عصبانی است یا رفتار انفجاریاش زمانی که شخصیتش تصمیم به رها کردن میگیرد (ساخت عالی) از ویژگیهایی است که باعث میشود بازی او برای من بهترین عملکرد سال باشد.
نمیخواهم نمایش جوهانسون را کمارزش جلوه دهم. هر دو بازیهای بهترین دوران حرفهای خود را ارائه میدهند. هر دو شایسته هر جایزهای هستند که وجود دارد. بازیگران مکمل نیز بینقص هستند و میدانم که لورا درن (نورا فنسو) احتمالاً نامزد خواهد شد. با این حال، دو بازیگر اصلی به قدری جذاب و گیرا هستند که نتوانستم از هیچ کس دیگر تحت تأثیر قرار بگیرم. تنها کسی که به سطح بازیگران اصلی میرسد، خود نوآ باومباخ است. با بهترین فیلمنامه سال ۲۰۱۹، او داستانی فوقالعاده پیچیده و پر از جزئیات ظریف و دیالوگهای استثنایی را به تماشاگران ارائه میدهد.
او به زیبایی زمانبندی فیلم را کنترل میکند و لحظات مناسب را برای قرار دادن یک شوخی کوچکی به منظور روشن کردن جو تاریک و افسرده میشناسد. تنها مشکل من با فیلم مربوط به ارزش تماشای آن است. همه ما از این وضعیت عبور کردهایم: تماشای یک فیلم فوقالعاده، فقط یک بار، و هرگز دوباره. داستان ازدواج یکی از آن فیلمها برای من خواهد بود. من از همه چیز در مورد آن لذت میبرم، اما میدانم که شانس تماشای دوباره آن بسیار، بسیار کم است. این یک داستان عمیقاً نگرانکننده است، در برخی مواقع فوقالعاده ناراحتکننده، و واقعاً نمیخواهم دوباره غم و ناامیدی را تجربه کنم.
به طور کلی، نوآ باومباخ آنچه را که من معتقدم بهترین فیلم حرفهایاش است، ارائه میدهد؛ داستان ازدواج. با بهترین فیلمنامه در سال ۲۰۱۹ و همچنین یکی از بهترین کارگردانیها، این نزدیکترین تصویر واقعی از یک طلاق است که جهان تاکنون به آن رسیده است. اسکارلت جوهانسون و آدام درایور همچنین بهترین عملکردهای زندگی خود را ارائه میدهند و هر صحنه، دیالوگ، دعوا یا شوخی را ارتقا میدهند. برداشتهای طولانی به آنها اجازه میدهد تا درخشان باشند و واقعاً به عنوان بازیگر کار کنند و در صحنه حرکت کنند و کارهای خانگی یا شغلی را انجام دهند در حالی که دیالوگهایشان را ارائه میدهند. از نظر فنی، هم باومباخ و هم تمام بازیگران کاملاً بینقص هستند. این یک روایت فوقالعاده عاطفی، بسیار افسردهکننده، غمانگیز و حتی در بعضی مواقع ناراحتکننده است که ممکن است برخی افراد را بترساند، به ویژه اگر از این وضعیت عبور کرده باشند. با وجود اینکه ارزش تماشای دوباره آن تحت تأثیر قرار میگیرد (تماشای دوباره آن بسیار بعید است)، این یک درس فوقالعاده در داستانگویی است که مدتها پس از اتمام آن با ما میماند. به راحتی یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹. این فیلم را از دست ندهید و سعی نکنید گریه نکنید.
امتیاز: A
این فیلم تصویری کاملاً انسانی و حساس از فرآیند دردناک طلاق است. نوآ باومباخ، که خود طلاقی با بازیگر جنیفر جیسان لی داشته، به نظر میرسد از تجربیات زندگی خود برای ساخت این فیلم الهام گرفته است. شخصیتها همگی متعادل و چندلایه هستند؛ بازی بازیگران اصلی، به ویژه جوهانسون و درایور، به شخصیتهایشان شخصیت خاصی میبخشد. همه نقش خود را به بهترین نحو ایفا میکنند، حتی بازیگران مکمل از جمله لورا درن، آلن آلدای و مریت ویور که به طرز افسردهکنندهای کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند. این فیلم نشان میدهد که چگونه یک روند به این شدت آشفته، دو فردی را که یکدیگر را دوست دارند و به یکدیگر احترام میگذارند، به کسی تبدیل میکند که آرزوی مرگ دیگری را دارد. نه، آنها افراد بدی نیستند، بلکه فقط افرادی هستند که در شرایط "بد" قرار گرفتهاند و داستان ازدواج این نکته را به خوبی بیان میکند. به طور کلی: یک فیلم فوقالعاده و یک راه عالی برای پایان سال.
من بچهای ندارم. هرگز طلاق نگرفتهام. یا حتی ازدواج نکردهام. اگرچه فکر میکنم زمانی بچه بودم، اما محصول یک زوج طلاقگرفته نیستم. حتی محصول یک زوج متأهل هم نیستم. هر کسی که میشناسم که ازدواج کرده یا بچهدار شده، قبل از اینکه آنها را ملاقات کنم این کار را کردهاند، یا بعد از آن به سرعت ارتباطم با آنها قطع شده است. هر کسی که تا به حال ملاقات کردهام که طلاق گرفته، یا این کار را قبل از اینکه آنها را ملاقات کنم انجام داده، یا کسی است که قبل از آن ارتباطم با او قطع شده است. بنابراین من به موضوع «داستان ازدواج» با ثروتی از تجربه نمیآیم، که به این معنی است که این فیلم به هیچ وجه برای من محتوای "قابل ارتباط" را فریاد نمیزند.
بگذارید از جایی که سادهتر است و همه به آن توافق دارند شروع کنم: بازیها. همه در «داستان ازدواج» بسیار عالی هستند، هیچیک از شخصیتها زندگیام را تغییر ندادند، اما متوجه هستم. به عنوان فرصتی برای نمایش آنچه این بازیگران در یک محیط عادی قادر به انجامش هستند، بله، به طور قطع، «داستان ازدواج» از نظر موفقیت فوقالعاده است.
خارج از این موضوع... حتی نمیخواهم بگویم که در سایر جنبهها "شکست خورده" است، فقط این است که نتوانسته من را جذب کند. من به فیلمهای تیره علاقهمندم، به فیلمهایی که باعث میشوند احساس کنم، حتی اگر غمانگیز باشند. اما «داستان ازدواج» واقعاً اینگونه نیست. این فیلم سوالی را مطرح میکند که آیا هر دو، چارلی و نیکول، افراد خوبی هستند یا بد، و هر یک را از دیدگاه خود و دیگری نشان میدهد. پایان فیلم به نظر میرسد که آنها خوب هستند، یا حداقل هم خوب و هم بد هستند (و آیا ما همه اینگونه نیستیم؟) اما وقتی تمام این زمان را صرف تماشای هر یک از آنها در حال بد شدن کردهایم، واقعاً مهم نیست. میدانم که این زندگی است، این واقعی است، این مردم است و غیره، اما این تنها دلداری کمی است وقتی من بیش از دو ساعت از زندگیام را صرف تماشای افرادی کردهام که به وضوح بد هستند. به طرز قانعکننده بد هستند، که باید به اعتبار بازیگران اشاره کنم، اما در این زمینه این ایده من از یک زمان خوب در سینما نیست.
46%
- گیملی
«هرگز واقعاً برای خودم زنده نشدم؛ فقط به زنده بودن او کمک میکردم.»
من در گذشته نظرات تندی درباره فیلمهای نتفلیکس گفتهام، اما اخیراً شروع به گرم شدن به سمت آنها کردهام.
«داستان ازدواج» واقعاً فوقالعاده بود. تصویری ویرانگر از طلاق که میتواند زشتی را در انسانها بروز دهد، به ویژه در مسائل حضانت فرزندان. اما همه چیز تاریکی و غم نیست. این فیلم با لحظات احساسی و پر از شوخیهای فراوان بسیار دلنشین است. باید به نوعی در زندگی، کمدی را در سختیها پیدا کنید. بگذارید بگویم که گونههایم بعد از آن خشک نبودند.
و بله، من گریه کردم.
آدام درایور و اسکارلت جوهانسون هر دو بازیهای فوقالعادهای ارائه دادند. و منظورم این است که بازی قدرتمندی انجام دادند. درایور نقش چارلی، کارگردان تئاتر رقابتی و بیپروا را بازی میکند که کاملاً میداند چه میخواهد. جوهانسون نقش نیکول را بازی میکند، مادری که حضور دلپذیری دارد و دوست دارد بازی کند، اما همچنین یک بازیگر متعهد است. این بهترین عملکردی است که از جوهانسون دیدهام. شخصیت او مناجاتی را ارائه میدهد که در آن مسائل زندگیاش را توضیح میدهد و همه اینها در یک برداشت فیلمبرداری شده است که به طرز فوقالعادهای تواناییهای بازیگری او را به نمایش میگذارد و او به طرز طبیعی از یک احساس به احساس دیگر منتقل میشود - بینظیر بود.
بازیگران مکمل نیز فوقالعاده بودند. لورا درن، ری لیوتا، مریت ویور، جولی هاگرتی و آلن آلدای همه درخشان بودند و واقعاً انرژی را از درایور و جوهانسون منتقل کردند. حتی بازیگر کودک نیز در کنار این غولهای بازیگری خود را نشان داد.
نه تنها بازیها قویترین عنصر فیلم هستند، بلکه نویسندگی نیز همینطور. هر شخصیت به طرز منحصربهفردی پرورش یافته است که تنش احساس میشود و به طرز فوقالعادهای خام است. این یکی از دلایلی است که من از ابتدا تا انتهای فیلم به آن چسبیده بودم. یکی از بهترین فیلمنامههای سال.
این اولین فیلم نوآ باومباخ است که من از او دیدهام و از آثار دیگر او آگاه هستم، فقط هنوز فرصت تماشای آنها را پیدا نکردهام. با این حال، احساس میکنم این بهترین مقدمه برای او به عنوان یک کارگردان بوده است، زیرا او نگاهی همدلانه به ازدواجی که در حال فروپاشی است، ارائه میدهد. ما رابطه کامل را نمیبینیم، اما میتوانیم نیکول و چارلی را به صورت فردی بشنویم که چه چیزی را در مورد یکدیگر دوست دارند، در حالی که یک مونتاژ از زندگی روزمرهشان با پسرشان را مشاهده میکنیم. هیچ چیز بصری شگفتانگیزی در ارائه وجود ندارد، اما هیچگاه احساس کسلکنندگی نمیکند.
موسیقی رندی نیومن فوقالعاده بود و به زیبایی با فیلم هماهنگ بود. من از نسبت تصویر لذت بردم زیرا به جو کلی فیلم افزوده است. وقتی این دو در نبرد حضانت رو در رو میشوند - این بدان معنا نیست که آنها دشمن هستند. آنها هنوز با یکدیگر صحبت میکنند گویی هنوز در یک رابطه هستند. همچنین انتخاب یک طرف سخت است، زیرا شما به خوبی درک میکنید که هر کدام از کجا میآیند، و حتی اگر انتخاب کنید، باز هم برای هر یک احساس بدی خواهید داشت.
به طور کلی: هیچ فیلم دیگری در مورد روابط نمیتواند با این فیلم رقابت کند.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
از نظر من فیلم قشنگی بود ولی پایان مبهمی داشت نفهمیدم چی شد
خوشم نیومد
خط سیر ممتدی داشت اما بازی شون عالی بود
خارجیها به فیلمهای احساسیه خانوادگی خیلی بها میدن ، اگر فیلمهای خانوادگی مارو ببینن امتیاز ۱۰ رو میدن