برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
داستان این فیلم قبل از سه گانه ارباب حلقه ها اتفاق میافتد و نوعی پیشدرآمد بر آن مجموعه فیلم است. «بیلبو بگینز» ( مارتین فریمن ) شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن گنجینه ی اژدهایی بنام «اسماگ»، در سفری پرماجرا با «گندالف» ( یان مک کلن ) و گروهی از دورف ها ( کوتوله ها ) همراه میشود...
داستان این فیلم قبل از سه گانه ارباب حلقه ها اتفاق میافتد و نوعی پیشدرآمد بر آن مجموعه فیلم است. «بیلبو بگینز» ( مارتین فریمن ) شخصیت اصلی داستان برای پیدا کردن گنجینه ی اژدهایی بنام «اسماگ»، در سفری پرماجرا با «گندالف» ( یان مک کلن ) و گروهی از دورف ها ( کوتوله ها ) همراه میشود...
پیتر جکسون همان دنیایی را خلق میکند که قبلاً در مجموعه «ارباب حلقهها» به ما نشان داده است، اما این تنها چیزی نیست که او تکرار میکند.
او همچنین به تکرار جدا کردن کتابهای تالکین به صحنههای بیپایان مسابقه و اکشن میپردازد، جایی که اورکها به هر طرف میافتند و چندین "اختراع" که داستان زیبای نویسنده انگلیسی را به هم میریزد، به کار میگیرد.
او همچنین دقایق...
پیتر جکسون همان دنیایی را خلق میکند که قبلاً در مجموعه «ارباب حلقهها» به ما نشان داده است، اما این تنها چیزی نیست که او تکرار میکند.
او همچنین به تکرار جدا کردن کتابهای تالکین به صحنههای بیپایان مسابقه و اکشن میپردازد، جایی که اورکها به هر طرف میافتند و چندین "اختراع" که داستان زیبای نویسنده انگلیسی را به هم میریزد، به کار میگیرد.
او همچنین دقایق متعددی از بازیهای پلتفرمی در داخل غارها را تکرار میکند که قبلاً در موریه و در نسخهاش از «کینگ کنگ» دیدهایم.
اگر فیلمهای قبلی جکسون را دوست داشتید، این یکی را هم خواهید پسندید.
اگر به دنبال کیفیت هستید، تنها در بازآفرینی سرزمین میانه و بازیهای ایان مککلن، مارتین فریمن و کیت بلانشت آن را خواهید یافت.
یک اثر بزرگ دیگر به مجموعه «ارباب حلقهها» اضافه شده است. این فیلم نمونهای عالی از چگونگی تولید بازیگران بزرگ، داستان شگفتانگیز و دنیای زیبا به بهترین نحو است. پیتر جکسون با خلق این فیلم بزرگ از خود فراتر رفته است. هرچند تفاوتهایی با کتاب وجود دارد، اما نمیتوانم از هیچ یک از آنها شکایت کنم. بله، من داستان اصلی را دوست دارم، اما این فیلم هنوز یکی از بهترینهاست. در کل، یک فیلم فوقالعاده.
بیش از یک دهه پس از اینکه کارگردان ناشناختهای از نیوزیلند موفق شد نیو لاین سینما را متقاعد کند تا 300 میلیون دلار برای ساخت یک سهگانه بر اساس کار کلاسیک تالکین، «ارباب حلقهها» به او بدهد، چشمانداز سینمای فانتزی به شدت تغییر کرده است. درست مانند کتاب تالکین، فیلمهای «ارباب حلقهها» به طور کامل فانتزی بالا را در سینما تعریف کردند، به طوری که حتی اقتباسهای رقیب فانتزی مانند «داستانهای نارنیا» و «آلیس در سرزمین عجایب» از داستان چندبخشی پرآوازه جکسون بهره بردند. حالا جکسون به سرزمینی که او را مشهور کرد، بازگشته تا به کار قبلی تالکین، «هابیت» بپردازد.
«هابیت» نسبت به دنباله عظیمش بسیار محدودتر است و برای مخاطبان جوانتر نوشته شده است. این داستان به دنیا بیلبو باگینز، هابیتی آرام و بیصدا، معرفی میشود که توسط جادوگر خاکستری، گاندالف، به ماجراجویی کشیده میشود تا به سیزده کوتوله در بازپسگیری سرزمین گمشدهشان کمک کند.
جکسون وظیفه دشواری داشت تا از شاهکار برنده جایزه اسکار خود پیروی کند و در ابتدا مسئولیت کارگردانی را به مستر فانتزی، گیرمو دل تورو، واگذار کرد. مشکلات مربوط به تأمین حقوق فیلم منجر به تأخیرهای مکرر شد و دل تورو نهایتاً جدا شد و تیم خلاق اولیه توانستند دوباره به کار برگردند و ادامه/پیشدرآمدی با همان تیم خلاق در جلو و پشت دوربین خلق کنند. جکسون به عنوان کارگردان بازگشت و با فران والش و فیلیپا بوینس مشترکاً فیلمنامه را نوشت (اگرچه دل تورو همچنان اعتبار نویسندگی را حفظ کرده است)، اندرو لزنی به عنوان تصویربردار و هاوارد شور به عنوان آهنگساز، به همراه سایر افراد ثابت سهگانه اصلی.
تنها استثنای آن، انتخاب مارتین فریمن به عنوان هابیت اصلی است که جایگزین ایان هولم مسنتر میشود. هولم در سکانس قاب فیلم (صحنهای که بلافاصله قبل از شروع «یاران حلقه» اتفاق میافتد) ظاهر میشود، به همراه ستاره آن سهگانه، الیجا وود. اما این بار، نمایش فریمن است و او به اندازهای دلنشین، شوخ و جذاب است که میتوانید تصور کنید. او همچنین یک ایان هولم جوان را به خوبی بازی میکند. انتخاب بازیگران واقعاً الهامبخش است. سر ایان مککلن به عنوان گاندالف بازمیگردد (در اینجا به نسخه خاکستری و بازیگوش خود، نه نسخه سفید و خشک) و این بازیگر مشهور شخصیت خود را با قدرت و وقار فراوان توام با جزئیات ریز و جالب ارائه میدهد که گاندالف را به عنوان انسانی ناپرفکت به تصویر میکشد، نه صرفاً یک قدرت دانای کل. شخصیت سوم این فیلم که به این دنیا افزوده شده، ریچارد آرمیتاژ به عنوان تورین اوکنشیلد، رهبر گروه کوتولهها است. آرمیتاژ نیز به خوبی تورین را با خشم و افتخار به تصویر میکشد و به راحتی قابل باور است که کسی بتواند این کوتولهها را به نبردی خطرناک هدایت کند. دوازده کوتوله دیگر کمی مبهم هستند، اما چند نفر از آنها حتی با زمان کم حضور بلافاصله تأثیرگذار میشوند. تصور میکنم دو قسمت آینده این سری به آنها فرصت بیشتری برای درخشش خواهد داد.
که این موضوع به مهمترین نکته جنجالی در مورد این هابیت اشاره دارد: اینکه این یک اپیک سهقسمتی است. هابیت، بهعنوان کتاب، مقایسه با دنباله عظیمش، یک کتاب نسبتاً باریک با حدود 300 صفحه است (در مقایسه با 1600 صفحه «ارباب حلقهها»). این قسمت به تنهایی ده دقیقه کمتر از سه ساعت است. و هر کسی که «بازگشت پادشاه» را دیده باشد میتواند تأیید کند که جکسون در زمانهایی میتواند به شدت به خود indulgent شود (پایانهای آن فیلم). در ابتدا قرار بود فیلم به دو نیم تقسیم شود، سپس به سه قسمت تقسیم شد. تالکین، همیشه کاملگرا، جلدهای زیادی از پیشزمینهها برای این دنیا نوشته است و جکسون تصمیم گرفت از آنها برای پر کردن این فیلمها استفاده کند.
من دیدهام که انتقادات زیادی به فیلم بابت بزرگتر شدن و بله، indulgent بودن میشود. من در دل یک ویراستار هستم و عموماً نسبت به کاهش محتوا به حداقل بسیار حساس هستم. اما چیز عجیبی در مسیر به سوی کوه تنهایی برایم اتفاق افتاد: خودم را با سرعت شگفتانگیز فیلم همراه یافتم. این در دیدگاه بعدی شگفتانگیز است. این فیلم به واقع «گرفتن مسیر مناظر زیبا» را بازتعریف میکند، اما نکته جالب این است که من هیچگونه ناراحتی از آن نداشتم. به نظرم این به خاطر کاهش تنشهای هابیت است. هر فریم از «ارباب حلقهها» با ناامیدی فراوانی پر شده بود؛ طرح «نجات دنیا» آن سهگانه به اندازه حلقهای که به گردن فرودو آویزان بود، سنگین بود. اما هابیت سبکتر، آزادتر، شوخطبعتر است و وزن دنیا را بر دوش خود ندارد. این بیشتر شبیه تفاوت بین داشتن یک قرار ملاقات در ترافیک سنگین و صرف یک آخر هفته برای رانندگی دور، با توقفهایی که دوست دارید، است. این سرعت ممکن است تأثیر منفی بر قابلیت تماشای فیلم داشته باشد، اما نشستن در سینما برای یک نمایش نیمه شب؟ جادو.
ساختار فیلم به خودی خود به نظر میرسد که ADD دارد. انحرافات بیشماری که در آن وجود دارد یادآور یک قسمت واقعی از «خانواده گای» بود، با اشاره به شخصیتها و رویدادهایی که ناگهان سبب میشود فیلم به یک درام از آن اشارهها برود. اما باز هم، و نمیتوانم به اندازه کافی بر این نکته تأکید کنم که چقدر این برای من غیرمنتظره بود، من هیچگونه ناراحتی از آن نداشتم (به جز یک استثنا: به نظر میرسد که یک قانون غیرقابل نقض وجود دارد که هر صحنهای در ریوندل فیلم را به طور کامل متوقف میکند).
هنر فیلم موفق میشود که از سهگانه قبلی خود بهتر باشد: هاوارد شور یکی از متعهدترین و زیباترین آهنگهایش را ارائه میدهد، طراحی تولید و کارگردانی هنری دوباره جذاب و زیبا هستند و اندرو لزنی سبک منحصر به فرد خود را در تصویربرداری با ترکیب شاتهای زیبا (عالی) با روشناییهایی که غالباً بیش از حد روشن میشوند (حواسپرت و زشت) ادامه میدهد.
یک انتقادی که دارم، وابستگی جدید جکسون به CGI است. آزوگ آلودگی (یکی از شخصیتهای منفی فیلم) و پادشاه گوبلین (مقداری شوخی) از آن دسته شخصیتهایی هستند که باید (و باید) در سهگانه اصلی با افکتهای عملی ساخته میشدند. در اینجا آنها کاملاً CGI هستند و تهدیدشان به واسطه آن تضعیف میشود. گولوم برای مشهورترین صحنهاش بازمیگردد و فوقالعاده به نظر میرسد؛ بازی اندی سرکیس و CGI واقعاً این موجود رقتانگیز را به تصویر میکشد. به نظر میرسد CGI میتواند رقتانگیز باشد اما نه تهدیدآمیز.
نمیدانم دو قسمت باقیمانده «هابیت» چه چیزهایی در پیش دارند. اما آنچه میدانم این است که این بازگشت به سرزمین میانه با شروع عالیای آغاز شده است و اگر این نشاندهنده چیزهای آینده باشد، حتماً از این سفر لذت خواهم برد.
بدون شک این فیلم به اندازه «ارباب حلقهها» نیست، اما باید بگویم که از «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» بهطور کامل لذت بردم.
این فیلم جذابیت خوبی دارد، داستانش بیش از حد جالب است، و مانند «ارباب حلقهها» بسیار زیبا به نظر میرسد. از نظر انتخاب بازیگران، آنها را دوست دارم. مارتین فریمن (بیلبو) مانند الیجا وود، بازیگری است که همیشه برایم متغیر بوده، اما واقعاً از بازی فریمن در اینجا لذت بردم - شوخیهای او همان سبک معمولش است، اما بقیه نمایش او قوی است.
ایان مککلن (گاندالف) بازمیگردد و مانند گذشته تماشای او لذتبخش است. هیچیک از دیگر بازیگران، اگرچه همگی خوب هستند، بهطور قابل توجهی برجسته نمیشوند، اما جیمز نسیت (بوفور) چیزهای کمدی خوبی را به ارمغان میآورد.
امیدوارم دو دنباله این فیلم نیز به همین اندازه فوقالعاده باشند!
بدون شک پیتر جکسون کار فوقالعادهای در به زندگی آوردن فانتزیهای تالکین انجام میدهد، بهتر از آنچه که تصور میکنم، نسبت به آنچه که وقتی درباره سری «ارباب حلقهها» شنیدند.
باید اعتراف کنم که به اندازهای که از خواندن کتابها لذت بردم، از فیلمها لذت نمیبرم. مطمئناً دلایل پیچیدهای برای من وجود دارد. من این کتابها را زمانی که خیلی جوان بودم خواندم و دشوار است که آن تجربه اولیه را تکرار کنم. همچنین، به نظر میرسد که جنگها و نبردها بیشتر از آنچه که به یاد دارم، در داستان مرکزی هستند. شاید این بیشتر مربوط به مخاطب مدرن سینما باشد تا به خاطر خاطرات من.
به عنوان یک نکته خندهدار، فیلم در جاهایی به آن سری فانتزی دیگر، مجموعه «پارک ژوراسیک» شباهت داشت، بهطوری که آنها بهطور مکرر از یک موقعیت خطرناک به موقعیت دیگری میرفتند و جادوگر یا کسی میگفت: "بروید!" این سری قطعاً پیامی میدهد که اگر هرگز به یک ماجراجویی خطرناک میروید، داشتن یک جادوگر در کنار شما برای سفر کمک میکند.
این یک چیز است که بگویید این فیلم "ارباب حلقهها" نیست، اما مقایسه دائمی آنها بسیار دشوار است. همان سبک تولید با جلوههای بصری شگفتانگیز، موسیقی فوقالعاده هاوارد شور و برای بیشتر زمان، شامل بسیاری از همان بازیگران از سهگانه قبلی پیتر جکسون است. به طرز مشابهی، شروع آن به کندی است. این قسمت اول از سهگانه به طریقی دیگر هم مبارزه میکند - هیچ نقش مشخصی برای شخصیتها وجود ندارد؛ هیچ "رفاقت" واضحی برای شخصیتها یا مخاطب برای تمرکز وجود ندارد، بنابراین ما بهطور مؤثری از صفر شروع میکنیم با یک دسته جدید از شخصیتها در حالی که باید به زمانهای جدید برای شخصیتهای آشنای خود نیز عادت کنیم. این مشکل برای کسانی که کتابها را خواندهاند کمتر است، اما برای ما دیگران مدتی زمان میبرد - و بهراحتی بگویم، این بار چندان از انتخاب بازیگران راضی نبودم. مارتین فریمن بهعنوان "دکتر واتسون" در نسخه بیبیسی «شرلوک» خوب بود، اما اینجا، او بهوضوح بهعنوان "بیلبو" کمی آزاردهنده است. تازهوارد به این فرانچایز، ریچارد آرمیتاژ بهعنوان "تورین" کمی بهتر عمل میکند، اما بهطور کلی، این یک گروه بازیگری قابل توجه نیست که به "گاندالف" سر ایان مککلن بپیوندند تا به بازپسگیری پادشاهی زیرزمینی خود از اژدهای ترسناک "اسماگ" بپردازند. بهطور منصفانه، خود داستان چندان خوب نیست، بنابراین تیم کار کمتری برای کار با آن دارند؛ و ما همچنین به شدت به سبک و ظاهر رویدادها از سرزمین میانه عادت کردهایم، بنابراین این همیشه تأثیر کمتری خواهد داشت - اما بازیگری میتوانست بهطور قابل توجهی قویتر باشد. الفهای مقدس کمی بیش از حد معصوم به نظر میرسند - هرچند کیت بلانشت در نقش "گالادریل" فوقالعاده به نظر میرسد. اما تعداد زیادی اورک، گوبلین و وارگ وجود دارند که وظیفه خطرناک آنها را به اندازه کافی جذاب نگه میدارند، و خوشبختانه ما از بخشهای آزاردهنده "گولوم" (اندی سرکیس) که در انتهای «بازگشت پادشاه» (2003) برای او تشویق کردم، بینصیب هستیم. این یک فیلم خوب است، دو ساعت به سرعت میگذرد و بهعنوان یک طرفدار سهگانه اول، من با اینها ادامه خواهم داد - اما نگرانم که این واقعاً یک تجربه سینمایی بزرگ باشد که در یک تجربه کوچکتر بسیار از دست میرود، با دیالوگ و پرکنندههای بسیار زیاد و اکشن کافی نیست.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
بی نظیر 👌🏻👌🏻
عالیه هر سه قسمتش حتما ببینید
فوق العاده بود
عالی