برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
من ابتدا این فیلم را در اولین پخش آن در CBS دیدم. در دوران راهنمایی بودم و طرفدار دو آتشه علمی-تخیلی. از صحنه اول به آن وابسته شدم. داستانی که توسط رود سرلینگ، نویسنده بزرگ فقید، بر اساس رمان پییر بول نوشته شده، بسیار جذاب است. پس از معرفی فرمانده مأموریت ANSA به نام سرهنگ تیلور، ما شاهد یک توالی هیجانانگیز از ورود مجدد و...
من ابتدا این فیلم را در اولین پخش آن در CBS دیدم. در دوران راهنمایی بودم و طرفدار دو آتشه علمی-تخیلی. از صحنه اول به آن وابسته شدم. داستانی که توسط رود سرلینگ، نویسنده بزرگ فقید، بر اساس رمان پییر بول نوشته شده، بسیار جذاب است. پس از معرفی فرمانده مأموریت ANSA به نام سرهنگ تیلور، ما شاهد یک توالی هیجانانگیز از ورود مجدد و سقوط سفینه تیلور هستیم؛ گویی که خودمان در آن هستیم. صحنههای ترک سفینه حتی با استانداردهای امروزی نیز تأثیرگذارند. به راحتی میتوانیم باور کنیم که داریم یک سفینه واقعی را که در آب سقوط کرده میبینیم. در ادامه، شخصیت تیلور به خوبی شکل میگیرد. به طور صریح، او شخصیتی مغرور و خودخواه است. او امیدوار است که چیزی بهتر از انسان پیدا کند. در یک نمونه واقعی از "مراقب خواستههایت باش"، او بقیه فیلم را صرف اثبات خلاف این حرف میکند. پس از اینکه او و دو همcrew خود با قبیلهای از انسانهای وحشی و گنگ مواجه میشوند، عنصر علمی-تخیلی به طعم وحشت تبدیل میشود و صدای ترسناکی به گوش میرسد. سپس با موجودات بالاتر این سیاره که میمونها هستند، آشنا میشویم. صحنههای شکار هم هیجانانگیز و هم آزاردهندهاند. در حین آشنا شدن با شخصیتهای منفی فیلم، کمی هم کمدی را تجربه میکنیم وقتی که جولیس، نگهبان باغوحش میگوید: "انسان میبیند، انسان انجام میدهد." شخصیتهای میمونی به طرز فوقالعادهای نوشته و بازی شدهاند.
من بارها درباره پایان این فیلم شنیده بودم، اما دیدن خانم آزادی که نیمی از آن دفن شده و در معرض آب و هواست، هنوز هم شوکهکننده بود. CBS واکنش دردناک هِستون را به "لعنت بر تو!!" ویرایش کرده بود. من نسخه کامل را تا دو دهه بعد که VHS کرایه کردم، نشنیده بودم. فیلمهای جدید میمونها به خوبی ساخته شدهاند، اما من همیشه به این یکی اولویت میدهم. اگر هنوز آن را ندیدهاید، حتماً توصیه میکنم.
این فیلم به کارگردانی فرانکلین جی. شافنر و بر اساس فیلمنامهای از مایکل ویلسون و رود سرلینگ از رمان پییر بول "سیاره میمونها" ساخته شده است. بازیگران شامل چارلتون هِستون، رودی مکداول، کیم هانتر، موریس اوونز، جیمز ویتمور، جیمز دیلی و لیندا هریسون هستند. موسیقی این فیلم توسط جری گلدسمیت ساخته شده و لئون شامروی تصویربردار آن است.
در سال 3978 میلادی، یک سفینه فضایی و خدمهاش بر روی یک سیاره دورافتاده سقوط میکنند. سه فضانورد از این سقوط جان سالم به در میبرند و به نظر میرسد که در سیارهای نه چندان متفاوت از زمین خودشان قرار دارند. اما به زودی متوجه میشوند که این سیاره تحت سلطه میمونهای هوشمند است و انسانها گونهای فرودست و گنگ هستند.
این داستان در دهه 1960 به سختی به استودیوها فروخته میشد، نه تنها پیشفرض داستانی که رمان پییر بول را تشکیل میداد دشوار بود، بلکه جنبههای فنی، هزینه و کیفیت آن نیز باعث میشد که مردان در کت و شلوار از تهیهکننده آرتور پی. جیکوبز و بازیگر خوشهیکل چارلتون هِستون دور شوند. در نهایت، دیک زانوک در فاکس با نگرانی موافقت کرد که آن را بسازد به شرطی که آزمایشهای قابلتوجهی نشان دهد که این فیلم به یک شوخی تبدیل نخواهد شد. با هزینه 50,000 دلار برای توسعه آرایش و ماسک میمونها توسط جان چمبرز و یک تست موفق که توسط ادوارد جی. رابینسون در نقش دکتر زایوس در برابر هِستون اجرا شد، "سیاره میمونها" چراغ سبز را دریافت کرد. فیلمنامه چندین تغییر را تجربه کرد در حالی که سرلینگ و ویلسون ایدههایی برای بهبود رمان بول را پرورش میدادند، در حالی که خود هِستون احساس میکرد که رمان به صورت نوشتهشده قابل فیلمبرداری نیست. در این میان، وقتی کارگردان شافنر به پروژه پیوست، او به دنبال جهانی ابتدایی برای میمونها بود که در تضاد با جهانی بود که در نظر گرفته شده بود و دارای آسمانخراشهای آیندهنگر و فناوری پیشرفته بود. آنچه در نهایت به دست آمد، به طرز شکرگزاری یکی از بزرگترین فیلمهای علمی-تخیلی تاریخ است.
موفقیت فیلم به خوبی شناخته شده است، تعدادی دنبالههای ضعیفتر، یک سریال تلویزیونی، یک بازسازی و حتی یک پیشدرآمد در سال 2011. سپس البته اسباببازیها، مدلها، کمیکها، کارتونها و تیشرتها - در دهه 70 به نظر میرسید که واقعاً یک سیاره میمونها وجود دارد، اما این یکی تحت تأثیر تجارت بود. عواقب فیلم اصلی به آن لطفی نکرده است، خطوط بین آنها محو شدهاند و با وجود این همه زباله و سلیقه بد، اغلب فراموش میشود که چقدر فیلم شافنر به طور بالینی بزرگ است. اگر فیلمی وجود داشته باشد که شایسته باشد بهعنوان یک اثر مستقل باقی بماند، این یکی است. سفر تیلور را از کاشت ننگین ستارهها و نوارها در آغاز بگیرید، تا آن پایان تاریخی و سپس در آنجا متوقف شوید، از آن عبور نکنید و به هیچگونه کارهای میمونی دیگری وارد نشوید. دنبالهای لازم نیست، زیرا برای اینکه "سیاره میمونها" واقعاً با حداکثر تأثیر بر شما فرود بیفتد، همه چیز باید در آن ساحل به پایان برسد. همانطور که رود سرلینگ بزرگ در واقع قصد داشت.
از نظر تماتیک، این فیلم به عنوان یک تم قوی و سوزان شناخته میشود، یک تم اجتماعی با چاشنیهایی از تنشهای نژادی برای طعمدهی. ممکن است تحت پوشش یک فیلم علمی-تخیلی باشد، اما سازندگان نمیکوشند آن را پنهان کنند. در حالی که روایت با نظراتی جرقه میزند، آیا این یک اشاره به محاکمه اسکاپس بود؟ فیلم همچنین پر از هیجانهای احساسی، ارجاعات به فرهنگ عامه و زیباییهای عکاسی نگرانکننده (شبیه به بیگانگی) است. هیجانهای احساسی در صحنههای شکار نمایش داده میشود، جایی که میمونها را بر روی اسبها با تفنگ و نگرش میبینیم و زیبایی عکاسی با لنزهای پانویژن/دیلاکس شامروی از مکانهای کالیفرنیا و آریزونا به نمایش درمیآید. همه اینها با موسیقی نواختنی و پرکاشن جری گلدسمیت تقویت میشود. و در حالی که ما همچنان به یاد میآوریم که برخی از آن دیالوگهای مشهور، همچنین با هر بار بازبینی فیلم، آن برشهای کوچک طنز را در داستان دریافت میکنیم - انسان میبیند، انسان انجام میدهد و بیتردید بصری از "نمیشنوی، نمیبینی، نمیگویی بدی"...
فیلم البته به اجرای مرکزی هِستون وابسته است که او به طور برابر هم جسارت ورزشی و هم نوانسهای ظریف را ارائه میدهد. مسیر شخصیت تیلور نیاز به تماشای مکرر دارد تا کاملاً درک شود که هِستون چه چیزی به این نقش میآورد. نگاهی به تیلور بدبین که در یک چهارم اول از منطقه ممنوعه عبور میکند، سپس با تیلور در حال مبارزه برای بقا در وسط، و در نهایت به تیلور در پایان، این یک نمایش سهگانه بازیگری با تمایز قابل توجه است. همه بازیگران "حضور" عضلانی نمیتوانند معتبر باشند، اما هِستون بود. در اطراف او در لباسهای میمونی حرفهایهای واقعی هستند، هانتر، مکداول، اوونز (که به جای رابینسون که به خاطر سلامتیاش در لباس ترسیده بود، حضور دارد) و ویتمور، در حالی که هریسون در نقش انسانی غیرگویا نوا کارش را به خوبی انجام میدهد! تمام چیزی که باقی میماند این است که شافنر، که دو سال بعد جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای "پاتن" برد، همه چیز را به خوبی به هم متصل میکند. 10 از 10.
این یک فیلم علمی-تخیلی بسیار پیشگامانه است (در بیش از اندازهای که در اینجا فهرست شود) و باید گفت که هر چیزی که بعد از آن آمده، بدهی بزرگی به این فیلم دارد مانند "2001: یک ادیسه فضایی" از استنلی کوبریک که در سال 68 ساخته شده است. هر کسی که از سهگانه بازسازی اخیر لذت برد، باید به دنبال این فیلم باشد. نویسندگان توانستهاند رمانی نه چندان خوب را به یک تم تمثیلی درباره نژاد و دین تبدیل کنند.
این فیلم همچنین در موضع هستهای ایستاده که در پایان آن تأثیرگذار است.
چارلتون هِستون در نقش تیلور است. یک فضانورد، بخشی از یک گروه چهار نفره در یک مأموریت فضایی بلندمدت.
آنها در سیارهای فرود میآیند که به نظر میرسد خالی از سکنه است. به زودی با برخی از انسانهای جمعآورنده/شکارچی مواجه میشوند که صحبت نمیکنند. سپس او میمونهایی را بر روی اسب مییابد که به زبان انگلیسی صحبت میکنند.
میمونها انسانها را مانند حیوانات رفتار میکنند. تیلور توسط میمونها آسیب میبیند و در ابتدا نمیتواند صحبت کند.
یک میمون ماده که زیستشناس است، وقتی تیلور صحبت میکند، شوکه میشود. دیگر میمونها او را تهدید تلقی میکنند. توانایی صحبت و فکر کردن تیلور بر خلاف آن چیزی است که میمونها آموختهاند. پاسخ در منطقه ممنوعه نهفته است که چه بر سر انسانها آمده است.
این فیلم مسائل مربوط به روابط نژادی، رفتار با حیوانات و پیروی از متون مقدس را به چالش میکشد.
این یک فیلم قدرتمند است که به خاطر پایان شگفتانگیزش مشهور است.
پس از دیدن تمام سه فیلم از سری بازسازیشده، به تماشای سری اصلی با انتظار چیزی نسبتاً مشابه آمدم. به خوشحالی من، داستان بسیار متفاوتی است.
این نسخه دینامیک جذابی را ایجاد میکند که من در واقع به آن بیشتر از فیلمهای دهه 2010 ترجیح میدهم - هرچند که آنها در نوع خود سرگرمکننده هستند. فیلم به خوبی تنظیم شده و دارای تصویربرداری خوبی است.
بازیگران "سیاره میمونها" در سال 1968 بسیار خوب هستند. چارلتون هِستون، همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بیشتر از همه به چشم میآید، اما رودی مکداول، کیم هانتر و موریس اوونز هم خوب هستند. سایرین نیز به خوبی ایفای نقش میکنند.
اثرها به خوبی پیر نشدهاند، مثلاً آرایش/لباسهای میمونها قدیمی و ناهماهنگ به نظر میرسند - به ویژه زمانی که شخصیتها صحبت میکنند. البته با توجه به سال انتشار، همه اینها قابل قبول است. در هر حال، هنوز هم مؤثرند.
8 از 10 - به واقع نزدیک به 9 از 10 است.
به نظر میرسد این فیلم تقریباً به اندازه افرادی که در آن شرکت نداشتند - مارلون براندو، ادوارد جی. رابینسون، استیو مککیوین و حتی اینگرید برگمن - به خاطر دستاوردهایش به عنوان یک اثر سینمایی تفکر برانگیز مشهور است. من همیشه احساس کردهام که ادای هِستون کمی به مونو لوگ تئاتری تمایل دارد؛ اما واقعاً در این داستان علمی-تخیلی وجودی کار میکند.
پس از بازگشت از یک سفر فضایی به زمین چند هزار سال پس از ترک آن، خدمه سیارهای را کشف میکنند که (حتی نمیدانند کدام یک است) تحت سلطه میمونها با جامعهای خودشان است که دارای سلسله مراتب پیچیده و با این حال کشاورزی است. هِستون به زودی اسیر میشود اما خوشبختانه تحت حمایت دو دانشمند کنجکاو "زیرا" (کیم هانتر) و "کرنلیوس" (رودی مکداول) قرار میگیرد که مشکوکاند که در مورد آغازهای اجتماعی آنها بیش از آنچه که در متون مقدس ذکر شده، وجود دارد. تضاد بین میمون و انسان سناریوهای خندهداری را به وجود میآورد و بیش از 50 سال بعد، هنوز هم سوالات مرتبطی را درباره فرضیات و رفتار انسان نسبت به بقیه زندگی در دنیای ما مطرح میکند.
این فیلم دراماتیک و ماجراجویانه است.
"سیاره میمونها" (1968) یک فیلم فوقالعاده است که تجربه واقعی را به بیننده ارائه میدهد. هیچ عذری برای کسی وجود ندارد که از این فیلم لذت نبرد. تیلور و دوستانش در سفینه فضایی در سرزمینی که تحت سلطه میمونهای کثیف است فرود میآیند. اگر هنوز این فیلم را ندیدهاید، واقعاً شرمآور است. 9 تا 10.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
دیدگاه های کاربران