برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
کریستین
کریستین به کارگردانی جان کارپنتر و بر اساس رمان به همین نام نوشته استیفن کینگ ساخته شده است. فیلمنامه توسط بیل فیلیپس نوشته شده و بازیگرانی چون کیت گوردون، جان استاکول، الکساندرا پل، رابرت پروسکی و هری دین استنتون در آن به ایفای نقش پرداختهاند. موسیقی فیلم را کارپنتر و آلن هاورث ساختهاند و فیلمبرداری آن نیز بر عهده دونالد م. مورگان بوده است.
چگونه میتوان...
کریستین
کریستین به کارگردانی جان کارپنتر و بر اساس رمان به همین نام نوشته استیفن کینگ ساخته شده است. فیلمنامه توسط بیل فیلیپس نوشته شده و بازیگرانی چون کیت گوردون، جان استاکول، الکساندرا پل، رابرت پروسکی و هری دین استنتون در آن به ایفای نقش پرداختهاند. موسیقی فیلم را کارپنتر و آلن هاورث ساختهاند و فیلمبرداری آن نیز بر عهده دونالد م. مورگان بوده است.
چگونه میتوان چیزی را کشت که به هیچ وجه زنده نیست؟
سال ۱۹۸۳ سال پرمشغلهای برای اقتباسهای سینمایی از آثار استیفن کینگ بود. علاوه بر کریستین، فیلمهای دیگری مانند کوجو و منطقه مرده نیز منتشر شدند، بنابراین برای طرفداران این نویسنده افسانهای، گزینههای زیادی برای تماشا وجود داشت. داستان کریستین درباره یک خودروی تسخیرشده است که زندگی یک دانشآموز خجالتی را در کنترل میگیرد و عواقب ویرانگری به همراه دارد. زیبایی این فیلم در این است که کارپنتر به خوبی نشان میدهد که این خودرو واقعاً زندگی شرورانهای دارد. تمهایی مانند وسواس به خودرو و داستان عاشقانه دیوانهوار در قلب روایت، قربانی شوکهای ارزان و ترفندهای سطحی نمیشوند و کارپنتر به درستی خودرو را به ستاره اصلی تبدیل میکند و او ناامید نمیکند.
تحول کریستین از یک خودروی قدیمی و خراب به یک خودروی براق و سریع همزمان با تغییر شخصیت آرنی کانینگام (با بازی گوردون) است. جایی که قبلاً یک فرد حاشیهای مورد آزار قرار میگرفت، اکنون به یک فرد بسیار با اعتماد به نفس تبدیل شده است و حتی با یکی از دختران مدرسه قرار میگذارد. اما عشق و حفاظت کریستین خطرات بزرگی به همراه دارد که کارپنتر را قادر میسازد تا صحنههای فوقالعادهای بسازد. از خودترمیمی تا انتقام آتشین، کارگردان مهارتهای خود را به نمایش میگذارد. موسیقی نیز، که برای کارپنتر غیرمنتظره نیست، نقش کلیدی دارد. تعدادی از آهنگهای راک دهه ۵۰ از رادیوی کریستین پخش میشود که با آنچه در صفحه نمایش در حال وقوع است، همراستا است، در حالی که موسیقی متن به طور مشخصی به سبک کارپنتر است.
بازیگران در تلاشهای خود بسیار خوب عمل میکنند، هرچند که حضور بیشتر هری دین استنتون بسیار لازم بود. متأسفانه فیلمنامه فرصتی برای توسعه شخصیتها فراهم نمیکند و گاهی به نظر میرسد که استودیو از کارپنتر خواسته است تا به سرعت به صحنههای شیطانی کریستین برود به جای اینکه پلهای شخصیتی را بسازد! با این حال، این فیلم به طور غیرقابل انکاری به روحیه سینمای دهه ۸۰ تعلق دارد، اما به طور شگفتانگیزی به خوبی پیر شده است. هیجانانگیز، جذاب و شیطنتآمیز، این فیلم دیگری از کارپنتر است که مستحق ارزیابی دوباره است.
این فیلم یکی از داستانهای جذاب بلوغ در سینما است که عموماً نادیده گرفته میشود، هم به عنوان یک داستان استیفن کینگ و هم به عنوان یک فیلم ترسناک، در مقایسه با آثار بیشتر هیجانانگیز و پرهیاهو مانند «درخشش»، «کری»، «ناراحتی» و «رستگاری در شائوشنگ». این واقعاً جای تأسف دارد، زیرا: الف) جان کارپنتر احتمالاً بهترین کارگردان (حداقل در جمع سه نفر برتر) است که تاکنون در اقتباسهای کینگ فعالیت داشته است؛ و ب) این فیلم بهخوبی مفهومسازی میکند، مانند فیلمهای کوتاه تجربی قبلی از کسانی چون کنث آنگر، سادگی و فتیشیسمی که بهطور عمده در آمریکا بین مردان و خودروهایشان وجود داشته، را نشان میدهد.
کیت گوردون در اینجا بازیگری بسیار خوب دارد (همانطور که قبلاً برای برایان دی پالما در «لباس برای کشتن» بازی کرده بود) و تمام دینامیکهای ممکن را از نرد به روانی به نمایش میگذارد. این واقعاً قابل توجه است که در حالی که در حال رشد در دنیای فیلم است، به وضوح برخی از ترفندهای این هنر را از بزرگان سینما (حداقل سینمای آمریکایی در ۵۰ سال گذشته) آموخته و خود به یک کارگردان خوب تبدیل شده است.
این فیلم برای من ۹ از ۱۰ است؛ کارپنتری با درجه A. به سادگی برای من در اوج کارهایش نیست، زیرا میدانم او، مانند سر آلفرد هیچکاک، دی پالما و دیگر بزرگان، قادر به کمال سینمایی است (هالووین، موجود، و غیره).
"او یک قاتل است!" یکی از پوسترهای تبلیغاتی فیلم جان کارپنتر، که بر اساس رمان پرفروش همنام نوشته استیفن کینگ ساخته شده است، این جمله را بیان میکند. از زمان انتشار آن در سال ۱۹۸۳، این فیلم به یک کلاسیک کالت تبدیل شده است، به ویژه برای طرفداران خودرو و ترس، به دلیل پیشزمینهاش.
اما آیا این فیلم یک تریلر قاتل است یا فقط یک فیلم معمولی دهه ۸۰؟ برای این منتقد، این یک فیلم بسیار لذتبخش و عمیق در بررسی شخصیت است. کارپنتر با استفاده از مواد فراطبیعی اغراقآمیز کینگ، آن را به نسخهای واضحتر و قابل ارتباطتر از داستان ترسناک عاشقانه تبدیل میکند.
داستان به حدی جذاب است که قابل توصیف نیست. در دهه ۸۰، یک نوجوان خجالتی و تحت آزار به نام آرنولد "آرنی" کانینگام، به طور ناگهانی یک خودروی قرمز ۱۹۵۷ پلایموث فوری خراب (که قبلاً صاحبش آن را کریستین نامیده بود) را میخرد، گویی که در نگاه اول عاشق شده است. او به شدت به بازسازی این خودرو برای بازگرداندن شکوه قبلیاش obsessed میشود. شخصیت او پس از آن شروع به تغییر میکند، همانطور که بهترین دوستش، دنیس، و دوستدختر جدیدش، لی، متوجه میشوند. خودرو احساسات آرنی را درک میکند و هر کاری برای حفاظت از او انجام میدهد… حتی از عزیزانش. این یک دیدگاه جالب درباره یک رابطه ناسالم است، جایی که طرفین نسبت به یکدیگر حس حسادت و وسواس دارند، که با کتاب کینگ متفاوت است، که از عناصر تسخیر برای بیان عناصر فراطبیعی داستان استفاده کرده است.
اگر یک نفر میتوانست فیلمی از این دست بسازد، آن کسی نیست جز جان کارپنتر. او پس از آن که یک سال قبل از آن به یکی از مهمترین آثارش، «موجود»، پرداخته بود، صندلی کارگردانی پروژه کریستین را به عهده گرفت. علیرغم اینکه او به خاطر تریلرهای ماجراجویی (مانند «فرار از نیویورک» و «حمله به پاسگاه ۱۳») و تفسیرهای طعنهآمیز از ژانرهای دیگر معروف است (مانند «ستاره تاریک»)، او به عنوان یکی از اساتید سینمای ترسناک شناخته میشود، و این بیدلیل نیست، چرا که او تجربه گستردهای در این ژانر دارد، با کلاسیکهای همیشگی مانند «هالووین» (۱۹۷۸)، «مه» (۱۹۸۰) و «موجود» (۱۹۸۲) در کارنامهاش. پس از کریستین، رزومه ترسناک او تنها با افزودن «آنها زندهاند» (۱۹۸۸) و «رود خون» (۱۹۹۱) گسترش مییابد.
اگرچه کارپنتر به طور قابل توجهی مسئول موفقیت کریستین است، او میگوید این یکی از آسانترین کارهایش بوده است، که ما را به دلیل آن میرساند: بازی فوقالعاده کیت گوردون، ستاره در حال ظهور.
گوردون در آن زمان یک فیلمساز مشتاق به یادگیری بود، اما همچنین یک نام در حال ظهور در صحنه بازیگری. با اینکه در آن زمان بیشتر بر روی تئاتر متمرکز بود، او این نقش را پذیرفت و تیم خوبی با کارگردان تشکیل داد. با آوردن عناصر خلاقانهای مانند تغییر حالت موی خود در هنگام تغییر شخصیت، او به خوبی چالش یک شخصیت (که او آن را نوعی دکتر جکیل و آقای هاید توصیف کرده بود) را به نمایش گذاشت و تقسیم قابل توجهی بین آرنی ابتدای فیلم و آرنی انتهای آن ایجاد کرد. الکساندرا پل نیز در ایفای نقش لی، زن نگران، کار خوبی انجام داد. جان استاکول در نقش دنیس، ورزشکاری که بهترین دوست موفق بازنده است، بازی کرد. با اینکه تماشای او لذتبخش بود، استاکول در حال بازی یک کلیشه بود، بنابراین بازی او همان چیزی بود که از یک قهرمان دهه ۸۰ انتظار میرفت. این بازی بیروح نبود، اما نیز برجسته نبود. استاکول بعداً از بازیگری کنار رفت و به کارگردانی پرداخت. اما نکته جالب در انتخاب بازیگران کریستین این است که تهیهکننده، ریچارد کوبریتز، و کارگردان بر سر این موضوع توافق کردند که از قدرت ستارههای انسانی کمتری در بازیگران استفاده کنند تا نور را به ستاره واقعی فیلم، یعنی خود پلایموث فوری ۱۹۵۷، کریستین، بدهند.
موسیقی متن باید مورد توجه قرار گیرد. آثار اصلی الکترونیکی فوقالعاده دهه ۸۰ به خوبی با صحنهها ترکیب میشوند، زیرا توسط خود جان کارپنتر و در همکاری طولانیمدت با آلن هاورث ساخته شدهاند. این دو آهنگساز همچنین در آثار دیگری مانند «آنها زندهاند»، «موجود»، «هالووین» و بسیاری دیگر همکاری کردهاند. وقتی کسی که صحنهها را هدایت میکند، قطعاتی را که آنها را همراهی میکند، میسازد، دو چیز به طور ذاتی مرتبط میشوند و اطمینان حاصل میشود که تکمیل خوبی بین آنها وجود دارد. اما چیزی که نباید نادیده گرفته شود، انتخاب شگفتانگیز آهنگهای دهه ۵۰ است که کریستین از طریق آنها «ارتباط برقرار میکند». اینها یک عنصر کلیدی از خود کتاب هستند (هر فصل با یک نقل قول از راک دهه ۵۰ آغاز میشود) و عشق استیفن کینگ به آن دوره را نمایان میکنند. انتخاب راکابیلی شامل آهنگهای «نه محو میشوم» از بادی هالی، «چرا فکر میکنم» از دیون و بلمنتها و «راک اند رول اینجا باقی میماند» از دنی و جونیورز است. این نه تنها با ارتباط کریستین هماهنگ میشود، بلکه همچنین آرنی را به تدریج بیشتر «دهه ۵۰» میکند، تحت تأثیر وسواسش با خودروی محبوبش. و البته، لازم به ذکر است که آهنگ «بد به استخوان» از جورج ثورگود و دِسترویرز که در یک آغاز ترسناک به کار رفته است.
از نظر بصری، فیلم بسیار هوشمندانه است، به ویژه در زمانهایی که عملاً هیچ اثر ویژهای در دسترس نبود. با استفاده از جلوههای عملی، مانند ضبط عملکرد یک خودرو در حال خراب شدن به عقب، برای ایجاد تأثیر بازسازی خود، خلاقیت آن چیزی است که برای فیلمی که از نظر بصری قدیمی به نظر نمیرسد، نتیجه میدهد، حتی بیش از سه و نیم دهه پس از اولین اکران آن.
در نهایت، کریستین یک فیلم هیجانانگیز با قدرت V8 است که با ترسهای قدیمی، موسیقی متن شگفتانگیز، بازیگری با کمی تأخیر در حرکت، جلوههای بصری که مانند ریلها در حال حرکت هستند و سرعتی که از انرژی نمیافتد، ترکیب شده است. با اینکه پیشزمینه آن به عنوان «احمقانه» در نظر گرفته میشود، نتیجه میتواند برای طرفداران معمولی ترس و خودروها جذاب باشد... و او آماده است تا به شما نشان دهد چرا.
"قراره که بد باشه، بیایید چیزی دیگر تماشا کنیم... قراره که بد باشه، بیایید چیزی دیگر تماشا کنیم... اقتباسهای کینگ همیشه بد هستند، بیایید چیزی دیگر تماشا کنیم."
"متوجه هستی که این جان کارپنتر است، درست است؟"
"اوه، بیایید کریستین را اجاره کنیم."
این واقعاً نحوه گفتگوی ما بود وقتی که من در دبیرستان بودم... و خوشحالم که به آن شانس دادم. واقعاً یکی از بهترین اقتباسها از رمان کینگ است و واقعاً این یک کینگ کلاسیک است.
کارپنتر کار فوقالعادهای در حذف بخشهای اضافی انجام داد و اقتباسی از رمان کینگ ساخت که هنوز روح رمان را حفظ کرده است.
من شگفتزده شدم، اما کارپنتر در واقع در این نوع کارها عالی است.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
دیدگاه های کاربران