برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
در لندن، انگلستان و در آستانه کریسمس، ما در کنار تعدادی از زوجها هستیم که با شادیها و مشکلاتی که عشق میتواند به همراه داشته باشد، دست و پنجه نرم میکنند.
فیلم با نریشن هیو گرانت آغاز میشود که میگوید وقتی از نفرت در جهان نگران است، به منطقه ورودی فرودگاه هیترو فکر میکند. جایی که عزیزان، یکدیگر را در آغوش میگیرند و نشاندهنده یک نوع...
در لندن، انگلستان و در آستانه کریسمس، ما در کنار تعدادی از زوجها هستیم که با شادیها و مشکلاتی که عشق میتواند به همراه داشته باشد، دست و پنجه نرم میکنند.
فیلم با نریشن هیو گرانت آغاز میشود که میگوید وقتی از نفرت در جهان نگران است، به منطقه ورودی فرودگاه هیترو فکر میکند. جایی که عزیزان، یکدیگر را در آغوش میگیرند و نشاندهنده یک نوع عشق در شکل شاد آن است. او همچنین اشاره میکند که وقتی هواپیماها به برجهای دوقلو در 11 سپتامبر برخورد کردند، همه آن تماسها از جانب افرادی که متاسفانه درگیر بودند پیامهای عشق بودند، نه نفرت. این افکار، هرچند کمی غمگین برای یک آغاز هستند، اما به خوبی آنچه را که ریچارد کورتس (نویسنده و کارگردان) میخواهد بگوید، تنظیم میکند.
گروهی از بازیگران برجسته بریتانیایی و ایرلندی و همچنین لورا لیننی آمریکایی، استعدادهای قابل توجه خود را به این اثر گروهی کورتس میبخشند. ساختار فیلم با توجه به تعداد داستانهایی که در هم تنیده شدهاند، به طرز شگفتانگیزی ساده است و نتیجه آن این است که مطمئناً داستانی در آن وجود دارد که یا باید آن را دوست داشت یا، بله، حتی از آن متنفر بود. آیا این فیلم احساساتی است؟ البته. آیا به اندازهٔ بوقلمون در روز کریسمس پر است؟ به طور طبیعی. آیا در برخی از داستانها اعتبار را زیر سؤال میبرد؟ حتماً. اما تنها سردترین قلبها میتوانند واقعاً انکار کنند که عشق واقعاً در اطراف ما است. خیلی از اوقات هم خندهدار است. کورتس، پس از نوشتن آثار موفقی چون "چهار عروسی و یک تشییع جنازه"، نشان میدهد که نویسندهٔ بسیار خوبی در زمینه کمدی است. هیچکس بهتر از بیل نای در نقش ستاره پاپ کهنهکار، بیلی مک، نیست. هر چیزی برای هر کسی در اینجا وجود دارد و در واقع احتمالاً چیزی وجود دارد که بسیاری بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
این فیلم زیبا و تاثیرگذار است که امیدوارم حال کسانی را که در فصل تعطیلات افسرده میشوند، خوب کند. با نوشتاری دقیق، بازیهای عالی (نای، اما تامسون، کالین فرث و...) و یک موسیقی متن با ارزشی، "عشق واقعا" یک برنده است.
فیلم "عشق واقعا" میتوانست بهتر باشد؛ میتوانست یک رقیب قوی باشد. صحنهها و شخصیتهایی وجود داشتند که دوست داشتم، اما فیلم تقریباً توسط بخشهای آزاردهنده خراب شد. آنها میتوانستند دو زیر-داستان کامل را حذف کرده و کیفیت را به طرز قابل توجهی افزایش دهند: به نظر من، آن خواننده بیمعنی با مسابقه آهنگ کریسمس و داستان تخیلی مردی که به ویسکانسین میرود و با سه زن خوشاندام مواجه میشود، کاملاً بیمورد است. زمانی که با برش آن صحنهها صرفهجویی میشد، میتوانستند به برادر خاص نیازمند لورا لیننی و شیفتگی او بیشتر بپردازند، داستانی که در انتها به سرعت تمام میشود، و به ازدواج شخصیت اما تامسون که نشاندهندهٔ امید بود، اما بهطور مشابه با صحنهای بیروح در انتها به پایان میرسد. یا میتوانستند زمان بیشتری به ناتالی، علاقهمند نخستوزیر، بدهند که چند صحنه را دزدید و سزاوار صحنههای بیشتری بود.
بنابراین، در برخی جاها سرگرمکننده و در برخی مواقع احساسی بود و میتوانم خودم را ببینم که دوباره این فیلم با ستارههایش را تماشا میکنم، تا زمانی که بتوانم انگشتام را روی دکمه جلو ببرد نگهدارم. **این فیلم چندین داستان را به هم مرتبط میکند و درباره عشق به معنای واقعیاش در جنبههای متنوع آن است... و نه همیشه خوشحال.**
برخلاف اکثر فیلمهای عاشقانه که به یک داستان شیرین پایبندند و آن را تا انتها دنبال میکنند، با ازدواجی الزامی در انتها و همه چیز در حالتی گل و بلبل، این فیلم به نظر میرسد بیشتر به خود عشق به عنوان یک احساس اهمیت میدهد. در واقع، نه زیر داستان درگیر هستند و هر یک جنبهای متفاوت از عشق را بررسی میکند: ما عشق نوجوانی داریم، ما عشقهای غیرمجاز داریم، ما رومانسهای غیرمنتظره داریم، مثلثهای عشقی داریم و حتی عشقی داریم که بدون اینکه یکی از طرفین یک زبان مشترک داشته باشد، شکوفا میشود... و همه اینها در زمانهای پیش از کریسمس! بنابراین، وقت خود را برای بررسی هر داستان هدر نمیدهم، شاید این برای بهترین باشد.
این فیلم میتوانست به طرز وحشتناکی اشتباه باشد، اما حقیقت این است که به طور معقولی خوب عمل میکند. این فیلم جایی نیست که بتوانیم همه شخصیتها را دوست داشته باشیم، به وضوح بسیاری از آنها در نام عشق اشتباهاتی مرتکب میشوند، اما حقیقت این است که فیلم با تمام این موارد، تن انسانی و واقعیتری نسبت به دیگر فیلمهای این ژانر به ارمغان میآورد: چه کسی هرگز به خاطر عشق اشتباهی مرتکب نشده یا با آگاهی کامل در عشق با شخص اشتباهی قرار نگرفته است؟ با این حال، و با وجود مزایا، برخی از زیر داستانها واقعاً کمعمق و ضعیف توسعه یافته به نظر میرسند و برخی دیگر را واقعاً نمیفهمم چرا اضافه شدهاند. و من موافق برخی از شوخیهایی که مطرح میشد نیستم، برخی از شوخیها کار نمیکند، حتی اگر دیالوگ خوب و به خوبی نوشته شده باشد.
شمار بازیگران بزرگ در این فیلم را از دست دادهام. به نظر میرسد تمام بازیگران خوب بریتانیایی دهه تصمیم گرفتهاند قهوهای بنوشند و بیایند. برخی بیشتر درخشان هستند، برخی چندان نه. هیو گرانت یکی از نکات برجسته فیلم است و واقعاً در نقشی که به او داده شده، خوب عمل کرده و به خوبی با مارتین مککاتن که او نیز در نقش خود خوب عمل میکند، بازی میکند. همچنین از اجراهای لیام نیسون و پسر ناتنی نوجوانش، توماس برادی-سانگستر (که بعداً به عنوان بازیگر در "دویدن در هزارتو" شناخته میشود) لذت بردم. هنوز هم زیباست که ببینیم چگونه شخصیتهایشان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و صمیمیتی که بین آنها ایجاد میشود. بیل نای خندهدار و بیپروا است، اما زیر داستانش را در اینجا درک نکردم، و لورا لیننی در کاری که انجام میدهد خوب است، اما من را به شخصیتش جذب نکرد. میتوان گفت همین برای کیرا نایتلی (که هرگز این بازیگر را بهویژه دوست نداشتهام) نیز صادق است. اما تامسون بهتر است و در اینجا کار خوبی انجام میدهد. در نهایت، یک کلمه کوچک از تحسین برای کالین فرث و همچنین برای هموطنم لوسیا مونیض. خوب است که ببینیم کسی از کشور ما در خارج درخشان است و زبان مادریمان را در یک فیلم خارجی میشنویم.
فیلم از نظر فنی درخشان نیست. بهطور تقریبی تمام توجه به فیلمنامه، بازی بازیگران و کارگردانی بسیار کارآمد ریچارد کورتس معطوف شده است، فیلم در این زمینهها چندان قابل توجه نیست، با ظاهری استاندارد و تقریباً هیچ چیز بصری که از متوسط فراتر رود. با این حال، برخی جنبههای خوب وجود دارد، مرتبط با مکانها و انتخاب لوکیشنهای فیلمبرداری، که بسیار خوب انتخاب و استفاده شدهاند.
این فیلم را در طول سالها چندین بار دیدهام و هنوز هم خوب است، هرچند که داستان کالین فرث چندان ارتباط برقرار نکرد، اما با این حال زیبا بود. واقعاً گروه بزرگی از بازیگران — آلن ریکمن، لیام نیسون، بیل نای و هیو گرانت — برجسته بودند و با قلب و جذابیتی فراوان و با شوخیهای جسورانهای که آزاردهنده نمیشود، ترکیب شده بودند. فیلمی عالی برای کریسمس و روز ولنتاین. **4.0/5**
تا پایان این فیلم متوجه ارتباط میان این افراد میشویم که با نزدیک شدن کریسمس، مشکلاتی در زندگی عاشقانهای دارند که یا سالهاست تجربه میکنند، یا تازه شروع شده و یا اصلاً نمیدانستند که به آن نیاز دارند! هیو گرانت به عنوان نخستوزیر بریتانیا با ظاهری مشابه بلر، به دستیارش "ناتالی" (مارتین مککاتن) علاقهمند میشود؛ لیام نیسون ("دانیل") که به تازگی بیوه شده، باید با ستایش پسر یازده سالهاش که در حال یادگیری درام است و به دختری در مدرسه علاقهمند شده، کنار بیاید؛ کالین فرث با شخصیت نسبتاً ضعیف "جیمی" متوجه میشود که رابطهاش شاید مفهوم حفظ چیزها در خانواده را کمی بیش از حد جلو میبرد - اما شاید امیدی در افق پرتغال وجود داشته باشد؟ در همین حال، بیل نای با امید به اینکه نسخهای مجدد و به طرز شگفتآوری بیمزه از آهنگ "عشق در اطراف است" موفقش او و مدیرش "جو" (گرگور فیشر) را دوباره به صدر جدول برساند، در تلاش است؛ اما تامسون با بحرانی از اعتماد به نفس در ازدواجش با آلن ریکمن مواجه است - مردی که به نظر میرسد خود نیز با دستیار/وسوسهگرش "میا" (هیک ماکاتش) دچار بحران است؛ مارتین فریمن و جوآنا پیج به تدریج در حین بازی در یک سری صحنههای جنسی به هم نزدیک میشوند و... خوب، شما متوجه میشوید. داستان با شوخیهای دقیق و مشاهداتی که بهخوبی مراحل مختلف عشق و روابط را از اوج عشق تا روزمرگی و مشکلات ناشی از آن نشان میدهد، ترکیب شده است و ما را میخنداند، به خجالت میاندازد و گاهی میخواهد که کمی گریه کنیم. همیشه یک کمی به اندرو لینکلن علاقهمند بودم از زمانی که در سریال "این زندگی" بیبیسی (1996) بود و بنابراین داستانش در اینجا با بهترین دوست تازهعروسیاش چیووتل اجیوفور و کیرا نایتلی کمی غمانگیز بود - دو راه برای پیش رفتن وجود دارد، شاید حتی سه؟ لورا لیننی نیز به عنوان "سارا" که بیش از حد کار میکند، ظاهر میشود و بر روی همکارش "کارل" (رودریگو سانتورو) جان میسوزاند، اما همچنین جدیت را به داستان میآورد زیرا او دائماً در تلفن خود است، در نامناسبترین لحظات، اما برای هیچ دلیلی بجز دلایل سطحی (هرچند این داستان کمی کاهش مییابد). این یک ترکیب است که نخهای داستان را بهطور هوشمندانه و سرگرمکنندهای به هم میپیوندد، در حالی که همچنان چشمان ما را به واقعیتهای بسیاری از افرادی که کریسمس را شادی و یا درد میدانند، باز نگه میدارد. برخی داستانها بهتر از دیگران عمل میکنند، اما من شک دارم که همه ما در این باره که کدامیک را بیشتر دوست داشتیم، توافق کنیم - و این خود نشانهای از نوشتار نوآورانه و ریتم مستمر این درام است. نمیدانم تجربههای نخستوزیر در فرودگاه هیترو چه بوده، اما دیروز از آنجا عبور کردم و میتوانم تضمین کنم - احساس عشق و محبت بسیار کمی وجود داشت در حالی که همه فقط تلاش میکردند بیرون بروند - با درگیریهایی که در "بن هور" هم به نظر نمیرسید.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
بسیار فیلم خوب و با ارزش بالا. درک بالایی از روابط و ابراز عشق. با این ک یکم تایمش زیاد بود اما ممکن نیست جایی حوصلت سربره. هر سکانسش ب نحو جدیدی سرگرمت میکنه و بیشتر مشتاق میشی ک ازین چند داستان تهش چیه و و و…
0
0
8 ماه قبل
پاسخ
کاربر
عالی زیبا رمانتیک دوستداشتنی
0
0
8 ماه قبل
پاسخ
کاربر
بسیار وقت تلف کنی و خسته کننده و بی محتوا و بیهوده بود
1
0
8 ماه قبل
پاسخ
کاربر
این فیلم چطوراین امتیاز رو کسب کرده بسیار کسل کننده اس
خیلی فیلم دلچسبی بود …
بسیار فیلم خوب و با ارزش بالا. درک بالایی از روابط و ابراز عشق. با این ک یکم تایمش زیاد بود اما ممکن نیست جایی حوصلت سربره. هر سکانسش ب نحو جدیدی سرگرمت میکنه و بیشتر مشتاق میشی ک ازین چند داستان تهش چیه و و و…
عالی زیبا رمانتیک دوستداشتنی
بسیار وقت تلف کنی و خسته کننده و بی محتوا و بیهوده بود
این فیلم چطوراین امتیاز رو کسب کرده بسیار کسل کننده اس