برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
یک ناامیدی
این یک موزیکال است که برای افرادی خارج از ایالات متحده طراحی نشده است. مجبور شدم دوباره آن را تماشا کنم و درباره «همیلتون» در ویکیپدیا جستجو کنم تا بفهمم چه کسی چه کسی است، به جز برخی از نامهای بزرگ.
بر اساس پوستر، به نظر میرسید که این کار تلاشی برای شهرت یافتن هری پاتر در هالیوود بوده است. انتخاب بازیگران متنوع بود که...
یک ناامیدی
این یک موزیکال است که برای افرادی خارج از ایالات متحده طراحی نشده است. مجبور شدم دوباره آن را تماشا کنم و درباره «همیلتون» در ویکیپدیا جستجو کنم تا بفهمم چه کسی چه کسی است، به جز برخی از نامهای بزرگ.
بر اساس پوستر، به نظر میرسید که این کار تلاشی برای شهرت یافتن هری پاتر در هالیوود بوده است. انتخاب بازیگران متنوع بود که به طور کلی خوب است، اما نماینده تاریخ نیست (هیچکس شبیه چیزی که باید باشد، نبود). به نظر میرسید که تمهای تاریخی برای راحتی تغییر کرده و اضافه شدهاند. برخی از اجراها خوب بودند، مانند سو، گروف و دیگز، در حالی که دیگران (میراندا - که در «مری پاپینز بازمیگردد» بهتر بود) فقط احساس میشد که بیروح و خستهکننده هستند. به نظر میرسید که شش دوربین فقط قرار داده شده و سپس فیلمبرداری شدهاند. و رقصها گاهی حواسپرتکن بودند و به کار کمک نمیکردند. توسعه شخصیتها - تنها کسی که نشان میدهد سو است.
این ممکن است یک موزیکال عالی باشد، اما یک فیلم عالی نیست (با وجود اینکه مردم آن را اینگونه نقد میکنند). به عنوان یک شهروند جهانی که جزئیات تاریخ سیاسی ایالات متحده و بازیگران آن را نمیداند، سخت است که دنبال کرد. فیلمبرداری، انتخاب بازیگران و صحنهها احساس تنبلی میکرد (این میتوانست به سینمایی باشکوه تبدیل شود). و بیش از حد طولانی بود... مردم ممکن است انتظار داشته باشند که این نوع کارها در وست اند ساعتها طول بکشد تا ارزش پولشان را بگیرند، اما ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه برای این رسانه بیش از حد است.
هیجان پشت این کار باعث شد فکر کنم این کار فوقالعاده است. من بسیار ناامید شدم. به نوعی این فیلم از همان ابتدا در شرایط بدی قرار داشت. از یک سو، هیاهوی فوقالعادهای برای آن به عنوان یک نمایش وجود داشت، که انتظارات را برای شگفتزده شدن بالا برد و از سوی دیگر، ارائه آن در نسخه تئاتر زنده باعث شد برخی از تأثیر بصری دیدن آن به صورت حضوری از بین برود. ما انتظار داریم ارزش تولید بیشتری را روی صفحه نمایش ببینیم.
داستان عالی است و باید برای کودکان در سن خاصی الزامی باشد. اعتراف میکنم که به عنوان یک موزیکال من را مجذوب نکرد. فکر میکنم به موزیکالهایی عادت کردهام که دیالوگهای معمولی با آهنگها شکسته میشوند تا دیالوگهای پیوستهخوانده شده. اگر دیالوگهایی دور آهنگهای زیبا مانند «هَلپلس» وجود داشت، امتیاز بالایی میدادم. هنوز هم یک تولید چشمگیر است.
احساس میکنم باید درباره بازیگران متنوع صحبت کنم. من سفیدپوستم و هیچ مشکلی با انتخاب بازیگران نداشتم. اگر آنها یک گروه بازیگر کاملاً سفید را به نمایش میگذاشتند، به عنوان برخی از مردم که فکر میکنند این لازم است، اعتراض میکردم. یکی از آشنایانم شکایت کرد: «اگر یک بازیگر سفید را به عنوان مارتین لوتر کینگ انتخاب کنند چه؟» و من تنها میتوانم آن را برعکس کنم. در کتابهای تاریخ ما برای هر صد سفیدپوست تنها چند نفر رنگینپوست وجود دارد، و اگر به جایی برسیم که سفیدها از اینکه رنگینپوستان این نقشها را بازی میکنند، شکایت نکنند، من مطمئنم که رنگینپوستان با سفیدها در نقشهای خود مشکلی نخواهند داشت. اما ما هنوز آنجا نیستیم، درست است؟
این یک فیلم نیست. این یک برنامه تلویزیونی است. این یک نمایش صحنهای است که روی تلویزیون پخش میشود. اینها به این معنا نیست که این یک فیلم است، حتی یک فیلم تلویزیونی هم نیست.
«نام من الکساندر همیلتون است/ و میلیونها کار انجام ندادهام/ اما فقط صبر کن، فقط صبر کن»، لین-مانوئل میراندا در ابتدای همیلتون میخواند. حدود سه ساعت بعد، هنوز در انتظاریم.
همیلتون به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول به ورود همیلتون به نیویورک در سال ۱۷۷۶، کار او به عنوان دستیار ژنرال جرج واشنگتن در طول انقلاب آمریکا و چگونگی ملاقات و ازدواج او با الیزا شایلر میپردازد.
بخش دوم به کارهای همیلتون بعد از جنگ به عنوان نخستین وزیر خزانهداری ایالات متحده و مرگ او در یک دوئل با آرون بور میپردازد. بخش اول کاملاً حماسی است؛ همیلتون آنقدر مسیحوار است که بور (لزلی اودوم جونیور) عملاً میتواند یهودا نامیده شود.
مشاهده صعود نجومی حرفه نظامی و سیاسی شخصیت اصلی به شکل آواز و رقص، باعث شد که یک کشف برایم به وجود آید؛ اگر دوره تاریخی و شخصیتها را تغییر میدادند، این میتوانست به راحتی «فارست گامپ: موزیکال» شود.
هرگز واقعاً درک نمیکنیم که چرا همیلتون اینقدر ویژه، مهم و ضروری در زندگی بسیاری از مردم بوده است؛ موفقیت او به نظر میرسد نتیجه یک تصادف جغرافیایی-زمانی باشد — به عبارتی، همیلتون همیشه در مکان و زمان مناسب قرار دارد.
به گفته میراندا، او ظاهراً آهنگهایی نوشته است با بسیاری از صفتها و تعداد کمی فعل؛ متنهایی که بیشتر به «چه» اهمیت میدهند تا «چگونه» و «چرا». «چگونه یک یتیم، پسر یک فاحشه/ و یک اسکاتلندی، در وسط یک مکان فراموششده/ در کارائیب بهدست تقدیر فقیر/ در فقر بزرگ میشود تا یک قهرمان و یک عالم باشد؟»
این سوال خوبی است که شایسته پاسخ بهتری از «با سختکوشی بیشتر/ با هوش بیشتر/ با خودآغازگری» است. و به وضوح، با مبهم بودن تمام عیار. بنابراین همیلتون از یک نقطه داستان به نقطه بعدی مانند یک خواب حرکت میکند، بدون اینکه هرگز تصویری دقیق از مسیر شخصیت را ایجاد کند.
بخش دوم در مورد میراث همیلتون خاصتر است؛ شخصیت فقط «بودن» را متوقف میکند و شروع به «کردن» میکند. اما در اینجا یک مشکل دیگر وجود دارد.
همیلتون واقعی بیشتر مردی از کلمات بود تا عمل، و نوشتههای او مطمئناً برای خواننده مناسب جذاب است؛ از سوی دیگر، کسی او را برای ارزش تفریحی نمیخواند.
به عنوان یک مثال، همیلتون به تصویب قانون اساسی ایالات متحده کمک کرد و ۵۱ از ۸۵ مقاله معروف به «مقالات فدرالیست» را نوشت که هنوز هم به عنوان یکی از مهمترین منابع برای تفسیر قانون اساسی استفاده میشود.
این تقریباً به اندازهای که خستهکننده است، شگفتانگیز است و تمام رقصهای هیپهاپ دنیا نمیتواند این واقعیت را تغییر دهد که آهنگهای ادعایی میراندا، اگرچه با روحیه دولتمردی که الهامبخش آنها بوده، مطابقت دارد، فاقد هرگونه نشانهای از نمایشگری است.
اینها دعاوی طولانی و پر از توضیحات هستند، مملو از حقایق و تاریخها، گویی توسط یک دانشآموز دبیرستانی نوشته شده که نمیتواند تاریخ خود را به خاطر بسپارد. در همین حال، پادشاه جورج سوم انگلستان (جاناتان گروف، که در کمتری ظهور خود از همه نمایش را دزدیده است) به عنوان یک احمق به تصویر کشیده شده، اما آهنگ جذابترین در تمام تولید را دارد.
با وجود همه اینها، بزرگترین نقص همیلتون خود میراندا است. به عنوان یک آهنگساز، او به وضوح کمیت را بر کیفیت ترجیح میدهد، اما یک اجراکننده با اقتدار و حضور ممکن بود با تلاشی فوقانسانی، مواد عادی نویسنده را ارتقا دهد.
میراندا از آن اجراکننده بسیار دور است؛ رقص او را میتوان به بزرگی به صورت اسپاستیک توصیف کرد، و آوازخوانی او بیشتر شبیه به یک ناله بینیدار آزاردهنده است، گویی قبل از هر شماره هلیوم تنفس کرده است — در مقابل اکسیژنی که او به وضوح هنگام تلاش برای خواندن و رقصیدن همزمان، به شدت نیاز دارد.
او همچنین از نظر ظاهری به شخصیت «مرد زنبوری» از «سیمپسونها» شباهت چندان خوشایندی ندارد. با در نظر گرفتن همه چیز، میراندا خود را با یک گروه بازیگر فوقالعاده احاطه کرده است؛ بهقدری فوقالعاده که هر یک از اعضای فردی و همچنین گروه بهطور کلی، از ستاره جلو میزنند، که به عنوان یک سیاهچاله از جذابیت و استعداد که تمام شادی را از خواندن و رقصیدن میکشد، شناخته میشود.
اگر از قبل نمیدانستید، این نه فیلم است و نه برنامه تلویزیونی. این یک ضبط از نمایش برادوی به همین نام است.
به طور قطع، این نمایش برای آمریکاییهایی است که قبلاً ایدهای از تاریخ دارند. این احتمالاً نسلهای جوان را مستثنی میکند، زیرا سیستمهای مدارس عمومی در سالهای کاهش بودجه جمهوریخواهان به شدت ضعیف شدهاند. (واقعاً، برخی معلمان کمتر از کسانی که همبرگر میچرخانند، درآمد دارند.)
به عنوان یک بازیگر صحنه و علاقهمند به تاریخ، من این نمایش را دوست داشتم و بسیار متاسفم که فرصتی برای دیدن آن در برادوی پیدا نکردم. دلایل متعددی وجود دارد که این را نمره ۹ دادم، که مهمترین آنها این است که من آن را به عنوان یک نمایش، نه یک فیلم، ارزیابی میکنم.
اول اینکه، من از خلاقیت آن شگفتزده شدم. هیچ دیالوگ زبانی وجود ندارد که برای یک موزیکال غیرمعمول است. دوم اینکه، تقریباً همه چیز به صورت هیپهاپ/رپ انجام شده است، با یکی از صحنهها حتی در قالب نبرد شعر. صحنهپردازی عالی است. بابت استفاده خلاقانه از یک صفحه گردان تحسین میکنم. من از صحنه شگفتانگیز و ظاهراً پیچیده «بازگشت» شگفتزده شدم.
بله، ممکن است دقیقاً تاریخی نباشد. (تاریخ، یا «داستان او» توسط پیروزها نوشته میشود، درست است؟) این یک روایت خوب است. این سیاسی است. این سرگرمکننده و احساسی است. فکر میکنم این یک موزیکال است و دنیا به موزیکالهای بیشتری نیاز دارد، بنابراین این در مورد آن خوب است. و فکر میکنم نژادها تغییر کردهاند، پس... این باید به دلایلی که واقعاً واضح نیستند، خیلی خوب باشد.
اما واقعاً، این خالی از شوخی و درک است، به طور کامل به تاریخ توهین میکند و تنها چیزی که به نظر دقیق و واقعی میرسد این است که همیلتون وجود داشت و وزیر امور خارجه بود.
و نظرات بیانشده توسط همیلتون کمترین نظرات همیلتونیای هستند که شما هرگز خواهید دید.
اگر تا به حال او را خواندهاید، کمی تعجب میکنید که آیا این بر اساس همان الکساندر همیلتون است.
«۱۷۷۶» برای آزادیهای هنری تاریخ را به شدت اشتباه گرفت، اما حداقل موضوع دقیق بود و بیشتر از آنچه که نادرست بود، درست بود.
همیلتون حتی تلاشی نمیکند. این داستان همیلتون است که توسط افرادی نوشته شده که حتی نام گزارش او درباره تولید و اقتصادی که ایجاد کرده را نشنیدهاند. چه بار بیمعنایی، که سعی کرد خیلی جذاب باشد، اما به شدت غیرقابل تحمل شد.
من «همیلتون» را تمام نکردم. نمیخواستم. نیازی نبود. از لحظهای که کسی دهانش را باز کرد و درباره «مقالات فدرالیست» رپ زد، دانستم: این برای من نیست.
شگفتانگیز است، فکر میکنم، اما همچنین خستهکننده. این مانند این است که در یک مهمانی شام گیر کردهاید که همه در قافیه سخن میگویند و به قانون اساسی اشاره میکنند. من برای «پدران بنیانگذار: نمایش استعدادیابی» ثبتنام نکرده بودم.
در این کار نوعی خودپسندی نیز وجود دارد — آن حس غیرقابل تحمل «ما تاریخ را جالب میکنیم!» که تنها آن را غیرقابل تحملتر میکند. این مانند این است که در یک تولید دبیرستانی با بودجه میلیوندلاری گرفتار شدهاید.
«همیلتون» به طرز منحصربهفردی بد است زیرا دقیقاً نوع چیزی است که یک بچه تئاتر فکر میکند که نابغه است در حالی که همه دیگران در اتاق به آرامی اراده زندگی را از دست میدهند.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
تئاتر موزیکال فوق العاده ای بود
فوق العاده بود خفن ترین تئاتری که میتونید ببینید
معرککککهه بی نظیر میخکوب کننده
ای کاش کاربرای ایران بیشتر استقبال میکردن از این فیلم