انیمیشن The Lion King 1994

این نقد به وضوح دارای اسپویل است. ابتدا باید بگویم که چه کسی هنوز این فیلم را ندیده است؟ اگر شما یکی از آن افراد نادر هستید، لطفاً همین حالا وقت خود را برای تماشای این شاهکار انیمیشن صرف کنید و سپس به اینجا برگردید. من همچنان سعی می‌کنم که جزئیات کلیدی را ذکر نکنم زیرا به آن عادت کرده‌ام و «شیرشاه» آنقدر مورد تحسین...

این نقد به وضوح دارای اسپویل است. ابتدا باید بگویم که چه کسی هنوز این فیلم را ندیده است؟ اگر شما یکی از آن افراد نادر هستید، لطفاً همین حالا وقت خود را برای تماشای این شاهکار انیمیشن صرف کنید و سپس به اینجا برگردید. من همچنان سعی می‌کنم که جزئیات کلیدی را ذکر نکنم زیرا به آن عادت کرده‌ام و «شیرشاه» آنقدر مورد تحسین قرار دارد که نیازی به توضیحات عمیق نیست. در صورتی که از توییتر یا نقدهای دیگر متوجه نشده‌اید، «شیرشاه» یکی از فیلم‌های مورد علاقه من در تمام دوران‌هاست! این آخر هفته برای ۳۱۲۳۵۸مین بار آن را تماشا کردم و بیشتر از زمانی که بچه بودم گریه کردم. این فیلم برای من از اهمیت زیادی برخوردار است. حس نوستالژی و احساسات فراوان در طول فیلم، باعث ایجاد اشک می‌شود. من واقعاً در چهار صحنه مختلف گریه کردم. صحنه ابتدایی (دایره زندگی) چشمانم را پر از اشک نوستالژی کرد. لحظه غم‌انگیز مافاسا به وضوح مرا خراب کرد (یکی از احساسی‌ترین صحنه‌ها در تاریخ سینما). سخنرانی «به یاد داشته باش که کی هستی» که سیمبا از مافاسا در ابرها دریافت می‌کند، بسیار الهام‌بخش و ارزشمند است. نهایتاً، یکی از آخرین صحنه‌ها، سیمبا که به بالای صخره غرور می‌رود و موسیقی هانس زیمر در پس‌زمینه است، من را کاملاً ویران کرد. می‌خواهم به جنبه آخر بپردازم: موسیقی. به نظر من، این یکی از ویژگی‌های تکنیکی حیاتی یک فیلم است. موسیقی می‌تواند یک صحنه «خوب» را به چیزی جادویی تبدیل کند یا برعکس. بنابراین، می‌تواند یک فیلم «خوب» را به یک فیلم «عالی» تبدیل کند. هانس زیمر یکی از آهنگسازان مورد علاقه من است. موسیقی متن‌های او همیشه با چنین حال و هوای حماسی پر شده است. حتی اگر فیلم خود آنچنان خوب نباشد، موسیقی او همچنان می‌تواند آن را در برخی زمینه‌ها ارتقا دهد. «شیرشاه» یکی از به یاد ماندنی‌ترین موسیقی‌های اوست به دلیل احساساتی که منتقل می‌کند. در صحنه طوفان، موسیقی به شما فرصتی برای نفس کشیدن نمی‌دهد. ریتم بالا و موسیقی در حال رشد آن، هر بیننده‌ای را در لبه صندلی نگه می‌دارد. سپس، وقتی سیمبا به پدرش نزدیک می‌شود، موسیقی به طرز عجیبی ظریف است. کاملاً برعکس صدای مجلل و بزرگ قبلی. همین نکته و تأثیر صحنه خود باعث می‌شود من گریه کنم. در آخرین صحنه‌ای که به آن اشاره کردم، فقط موسیقی است که اشک‌ها را به وجود می‌آورد. اگر سیمبا بدون موسیقی به بالای صخره می‌رفت، پایان خوبی می‌بود. اما از لحظه‌ای که موسیقی شروع می‌شود، بلافاصله آن صحنه را به یک پایانی حماسی تبدیل می‌کند. انیمیشن یکی از بهترین‌های دیزنی است. این تصادفی نیست که دوران رنسانس دیزنی (۱۹۸۹-۱۹۹۹)، که بازگشت به دوران شکوه دیزنی بود، بهترین کیفیت انیمیشن تاریخ خود را دارد و بسیاری از فیلم‌های به یاد ماندنی که دوران کودکی همه را شکل داده‌اند. بیانیه و سهولت در انتقال احساسات حیوانات، داستان و شخصیت‌ها را ارتقا می‌دهد. نیازی به دیالوگ نیست وقتی می‌توانید ببینید شخصیت‌ها چگونه واکنش نشان می‌دهند و احساساتشان را درک کنید. ترانه‌ها قابل توجه هستند و تأثیر زیادی بر یک نسل گذاشته‌اند. «آیا امشب عشق را احساس می‌کنی»، «دایره زندگی»، «آماده باش»، «هاکونا ماتاتا»… هر یک از این ترانه‌ها ممکن است مورد علاقه کسی باشد. کار صداگذاری عالی است. جیمز ارل جونز به قدری عملکرد صدایی فوق‌العاده‌ای دارد که حتی وقتی درباره بزرگترین نقش حرفه‌اش، دارث ویدر، صحبت می‌کند، انتخاب واضحی نیست. صدای خشن جرمی آیرونز، شخصیت اسکار را به عنوان یک شخصیت منفی ارتقا می‌دهد. اگر چشمان خود را ببندید و فقط صدای هر شخصیت را بشنوید، می‌توانید به آسانی “بدمن” را شناسایی کنید و این واقعاً فوق‌العاده است. با این حال، در نهایت، دو رکن هر فیلم همیشه مهم‌ترین هستند: داستان و شخصیت‌ها. «شیرشاه» دارای فیلمنامه‌ای بسیار جذاب است که به بینندگان می‌آموزد چگونه با از دست دادن کنار بیایند و همچنین چگونه بزرگ شوند و بر ترس‌های خود غلبه کنند. درست است که اکثر مردم هنگام تماشای این فیلم گریه می‌کنند، اما همان‌ها در پایان با شادی پر می‌شوند زیرا سفر سیمبا را همراهی کرده‌اند. از یک توله بی‌پروا و بی‌گناه تا تبدیل شدن به پادشاهی که همه به آن نیاز داشتند، در حالی که پدرش را نیز بسیار مفتخر می‌کند. اگرچه این فیلم بسیار غم‌انگیز است، تیمون و پومبا دو شخصیت خنده‌دار هستند که با ایجاد خنده‌های لازم، حس شادی را به ارمغان می‌آورند. این یک شاهکار است! مهم نیست که یک فیلم انیمیشن باشد. مهم نیست که «برای کودکان» ساخته شده باشد. مردم باید از این دیدگاه که فیلم‌های انیمیشن فقط چیزی کودکانه هستند که فقط بچه‌ها می‌توانند تماشا کنند، دست بردارند. اگر والدین نیز این نوع فیلم‌های انیمیشن الهام‌بخش را تماشا کنند، شاید جهان جای بهتری باشد. «شیرشاه» یکی از فیلم‌های مورد علاقه من در تمام دوران‌هاست و بدون شک یکی از بهترین فیلم‌های اصلی دیزنی است. از انیمیشن زیبا تا موسیقی دلنشین، از داستان احساسی تا سفر زندگی سیمبا، از لحظات اشک‌آور تا خنده‌های بلند… «شیرشاه» واقعاً بی‌نقص است. امیدوارم بازسازی «زندگی واقعی» آن نیز جوهره‌اش را حفظ کرده و این احساسات را دوباره منتقل کند.