برای تجربه سریعتر، با کیفیتتر و بدون تبلیغات مزاحم، اپلیکیشن جدید رو دانلود کنید.
ویژگیهای جدید:
✅ سرعت بالاتر
✅ کیفیت بهتر تصاویر
✅ دانلود مستقیم فیلمها و سریالها
✅ رابط کاربری ساده و کاربرپسند
همین حالا اپلیکیشن رو دانلود کنید و تجربه بهتری از تماشای فیلمها داشته باشید!
5 ماه قبل
دانلود رایگان...
نهایت لذت با دانلود رایگان و تماشای فیلم در کنار خانواده...!
در حال تکمیل آرشیو هستیم...!
ابتدا فیلم ها...!
سپس سریالها...!
این فیلم در دههٔ 1950 در هالیوود اتفاق میافتد. داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد؛ هنرپیشهای بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و کم کم به او علاقهمند میگردد. چندی طول نمیکشد که این رابطه با قتل و جنون پایان میپذیرد...
این فیلم در دههٔ 1950 در هالیوود اتفاق میافتد. داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد؛ هنرپیشهای بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و کم کم به او علاقهمند میگردد. چندی طول نمیکشد که این رابطه با قتل و جنون پایان میپذیرد...
این فیلم یک کلاسیک است که باید حتماً دیده شود.
گلوریا سوانسون فوقالعاده است. این فیلم یکی از آثار بزرگ دوران طلایی هالیوود به شمار میآید.
این فیلم واقعاً خاص است. نه تنها تصویر واضحی از دنیای هالیوود در دوران طلاییاش به ما میدهد، بلکه بسیاری از جنبههای خودخواهی و غرور بازیگران و تلاشهای عظیم آنها برای حفظ حرفهشان و ماندن در کانون توجه را نیز نشان...
این فیلم یک کلاسیک است که باید حتماً دیده شود.
گلوریا سوانسون فوقالعاده است. این فیلم یکی از آثار بزرگ دوران طلایی هالیوود به شمار میآید.
این فیلم واقعاً خاص است. نه تنها تصویر واضحی از دنیای هالیوود در دوران طلاییاش به ما میدهد، بلکه بسیاری از جنبههای خودخواهی و غرور بازیگران و تلاشهای عظیم آنها برای حفظ حرفهشان و ماندن در کانون توجه را نیز نشان میدهد. کارگردانی بینظیر بیلی وایلدر، این فیلم را به یکی از کلاسیکهای بزرگ سینما تبدیل کرده است که ترکیبی از سرگرمی، ارزش هنری و اهمیت فرهنگی را ارائه میدهد. این فیلم در سال ۱۹۵۱ سه جایزه اسکار (بهترین فیلمنامه، بهترین طراحی صحنه در فیلم سیاه و سفید، بهترین موسیقی متن کمدی) را از آن خود کرد و به راحتی میتوانست جایزه دیگری را نیز برای بهترین بازیگر زن دریافت کند. اما جوایزی از این دست هرگز کاملاً عادلانه نیستند، بهویژه در سالهایی که فیلمهای خوبی به وفور وجود دارند.
فیلم با صحنه نمادین مرده در استخر آغاز میشود و ما را به خود جذب میکند و کنجکاویمان را برمیانگیزد، زیرا نشان میدهد که همه چیز چگونه رخ داده است. داستان به یک فیلمنامهنویس متوسط میپردازد که در تلاش است تا فیلمنامهای موفق بنویسد و شغلش را نجات دهد. او بدهکار است و در بحران جدی قرار دارد و از فرصتی برای کسب درآمد آسان به هزینه یک بازیگر بازنشسته فیلمهای صامت استفاده میکند که تصمیم میگیرد او را استخدام کند تا فیلمنامهای که خودش نوشته را ویرایش و تایپ کند. این فیلمنامه متوسط است و او میداند که این فیلم هرگز ساخته نخواهد شد، اما او به سکوت واداشته میشود و شاهد از دست رفتن تدریجی هوش این ستاره سابق میگردد. البته اوضاع پیچیده میشود و او آزادی فردیاش را از دست میدهد و بیشتر به هوسها و خواستههای معشوقهاش وابسته میشود.
با وجود اینکه داستان تخیلی است، فیلم بر اساس چند واقعیت واقعی سست شکل گرفته است: یکی از آنها، واضحترین، سقوط چندین بازیگر در طول انتقال از فیلمهای صامت به فیلمهای ناطق است. بازیگران بزرگی وجود داشتند که در صفحه نمایش فوقالعاده به نظر میرسیدند و دارای بیان بدنی و چهرهای عالی بودند، اما به دلیل مسائلی پیش پا افتاده مانند تسلط ضعیف به زبان انگلیسی یا لهجهای عجیب نتوانستند از این انتقال جان سالم به در ببرند. دیگران نیز به سادگی نمیدانستند چگونه با این نوآوری سازگار شوند. فروپاشی حرفهها و زندگیهای شخصی آنها منجر به الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر و اختلالات روانی شد. این فیلم تقریباً همه این موارد را در یک شخصیت خلاصه میکند: نورما دزموند، نماد ستارهای که سقوط کرده است.
بازیگران شامل چندین نام معروف هستند که سه تای آنها – ویلیام هولدن، ارich فون استروهایم و به وضوح گلوریا سوانسون – بهترین بازیهای زندگی و کار خود را در این فیلم ارائه میدهند. البته نمیتوانیم نادیده بگیریم که سوانسون یک ستاره بزرگ سینمای صامت بود و در فیلمهایی مانند "متجاوز" یا "بیاحتیاطی" درخشان بود و هولدن پس از این فیلم نیز بازیگری بسیار مورد توجه باقی ماند و برای بهترین بازیگر در فیلمی که دو سال بعد در آن بازی کرد، اسکار دریافت کرد. اما هیچ شکی نیست که این فیلم هر سه آنها را جاودانه کرد.
از لحاظ فنی، فیلم بینقص است و اعتبار زیادی به درخشش دیالوگها، برتری در مفهوم و توسعه شخصیتها و نحوه فوقالعادهای که وایلدر توانست از سوانسون بهترین بازی را بگیرد، تعلق دارد. بازی او شاهکار است، با چالشهای درخشان و سخت و همچنین تحریکآمیز (بهویژه از دیدگاه بسیاری از ستارههای سینما که خود را در شخصیت میدیدند و از آن احساس توهین میکردند). با ریتمی عالی، فیلم نه زمانی را هدر میدهد و نه اجازه میدهد جو تنش و درام به رکود برود. عمارت، متعلق به خانواده گتی، خود به نماد شخصیت آشفته و تنها ساکن آن تبدیل میشود. فیلمبرداری سیاه و سفید فوقالعاده است و در جزئیات و زوایای فیلمبرداری، احساس درام را به خوبی منتقل میکند. موسیقی متن غیرقابل یادآوری نیست، اما مؤثر و کارکردی است.
"گیلیس" (ویلیام هولدن) یک فیلمنامهنویس خسته است که در تلاش است تا از آب خارج نشود. او مدتی است که موفقیتی نداشته و ماشینش در آستانه توقیف است و رئیس سابقش "شلدرک" (فرد کلارک) چیزی برای او ندارد. در حال فرار از دست مأموران توقیف، او ماشینش را به درب یک عمارت قدیمی و در حال نابودی میبرد. وقتی ماشینش را در گاراژ پنهان میکند، صاحب خانه او را به اشتباه یک کفندار میداند - او مشکلی کوچک دارد که نیاز به رسیدگی دارد! وقتی متوجه اشتباهش میشود، از او میخواهد که برود، اما قبل از اینکه او به حرفهاش اشاره کند، نمیتواند. او یک فیلمنامه دارد. صدها صفحه فیلمنامه - و او به او پیشنهاد کار، شامپاین و خاویار میدهد تا آن را ویرایش و اصلاح کند تا "نورما دزموند" (گلوریا سوانسون)، ستاره بازنشسته فیلمهای صامت، بتواند آن را به کارگردان محبوبش سیدنی ب. دمیل ارائه دهد و کارنامه عالیاش را از سر بگیرد. او در ابتدا فقط به چشمپوشی از پول نگاه میکند و موافقت میکند و آنچه در پی میآید یک داستان ماهرانه از عشق، وابستگی، جاهطلبی و توهم است که در آن سوانسون بهطور مطلق درخشان است. از ابتدا برای ما واضح است که او درک محدودی از واقعیت دارد و اگر نه به خاطر "مکس" (ارich فون استروهایم)، خدمتکار فداکارش، او ممکن بود سالها پیش قربانی افسردگی خود شده باشد. هولدن نیز در اینجا بسیار خوب عمل میکند، خودخواهی اولیهاش به چیزی عمیقتر تبدیل میشود و او به این زن که روز به روز بیشتر در ابرها به سر میبرد اهمیت میدهد و به او وابستهتر میشود. دیالوگها از طریق ترکیبی از روایت صادقانه هولدن و مکالمات بین شخصیتها ارائه میشود که برخی از بهترین جملهها را در سینما به همراه دارد - "من هنوز بزرگ هستم - این جهان است که کوچکتر شده است!". افول و ناپایداری روانی "دزموند" بهخوبی توسط یک ستاره که خود از صحنه فیلمهای صامت چیزی میدانست به تصویر کشیده میشود و او با بیانهای چهرهای، حرکات و رفتار ستارهاش واقعاً به خوبی این احساس را به مخاطب منتقل میکند که هیچ چیزی اینجا به آن شکلی که به نظر میرسد پیش نخواهد رفت - یا به آن شکلی که کسی میخواهد. فون استروهایم نقش حمایتیاش را با مهارت بازی میکند و اگرچه من واقعاً از زیر داستان "بتسی شفر" (نانسی اولسون) خوشم نیامد - زیرا از شدت داستان اصلی کاست - اما این داستان به خوبی نشان میدهد که چقدر حسادت میتواند قدرتمند باشد. این فیلم عالی است و هنوز هم بر روی پرده بزرگ جذابیت دارد و واقعاً ارزش نشستن و تماشا کردن را دارد.
یک شاهکار! «بلوار غروب» یک فیلم فوقالعاده از سال ۱۹۵۰ است.
میخواهم اشاره کنم که به نظرم وسط فیلم کمی کمتر جالب از شروع و پایان بود، هرچند که بهطور کلی واقعاً از تماشای آن لذت بردم. دیالوگها را دوست دارم و موسیقی متن نیز عالی است. ویلیام هولدن و گلوریا سوانسون در صحنه بسیار خوب عمل میکنند و این داستان به طرز فوقالعادهای روایت میشود.
نکته: برای تماشا با زیرنویس چسبیده لطفا از برنامههایی مثل MXPlayer استفاده بفرمایید تمامی عناوین دارای زیرنویس چسبیده سافت ساب میباشند.
لینکهای دانلود با کیفیت فوقالعاده، فقط برای مشترکین ویژه!
فوق العاده اس.یکی از بهترین های عصر طلایی هالیوود